شنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۹

خاکستری نگاه تو - گیل آوایی

خاکستری نگاه تو
هنوز آسمان یادمان مرا می باراند
چه کوچ غم انگیزی بود
آخرین بدرود تو

کوهواره اندوهی پرکشان خیال است
در گستره ی یک دنیا بی تابی
که به هیچ جایی راه نمی برد

زمزمه غم انگیزترین آوازهای جهان
جان می گیراند در گم گشتگی سالهای بی تو بودن

پیوند غریبیست خاک و خاطره
بکر و بی هیچ جابجایی از اینهمه که رفت


ترا
همچون خاک به تاراج رفته
آواز می دهم
تو هستی وُ یک کوله از وطن با من
بسان خاکستری نگاه تو
که دست بر نمی دارد نگاه مات ِ تا یک گستره بیتابیم

سه‌شنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۹

ایهالناس کجایید وطن در خطر است - گیل آوایی

ایهالنـــــاس کجــــــــــایید وطن در خطراست
رهبر بی خــــردان در پی از آن بدتــــــر است
 

مجلسی هست که از بیخ عــرب گشته و لیک
خرَکی مرجع تقلید دو صـــــــــد کره خر است
 

آنکه خود آیت ِ حق گفت به نا حــــق پیوست
وین سیه روزی ِما ناشی از آن سگ پدر است
 

آنکه بر گور ِ کســـــان آیه ی قرآن می خواند
غاصب خاک وطن گشت و وطن در حذر است
 

زن و مرد، پیر و جوان هر که به ایران دل داد
یا سر دار شد و یا به جهـــــــــان دربدر است
 

بوسه بر دست که می گفت چنــــان شد امروز
کارگر سهمی شلاق شد و خاک به ســر است
 

ایهالنــــــــــاس بهوش آی که این قوم خبیث
گر به بمب اتم آید ضرر اندر ضـــــــرر است
 

گیل آوایی تو فغان گوی از این بخت ســــیاه
که وطن در خطر اندر خطر اندر خــطر است

پرسیدن چه از رهبر!؟ فتوای جهاد است اگر هنوز شرمی از انسانیتشان است - گیل آوایی

متن زیر نوشتار ناتمامیست که میان کارهای روزانه ام مانده بود و به همانصورت در اینجا می گذارم
پرسیدن چه از رهبر!؟ فتوای جهاد است اگر هنوز شرمی از انسانیتشان است
گیل آوایی
نوامبر2010
چندی پیش رهبر حقیر قاتلان به قم رفت تا بی آبرویی جنایتبارش را پشتیبانی ای دینی سامان دهد. از سوی عزیزانی چند در بی چرا روزگار ِ تحمیلی این حکومت ننگ و خون، به عمامه گُنده های حوزه خامنه ای و خمینی پرور، نامه نوشتند و از آنها خواستند که از خامنه ای بپرسند چه جنایتهایی شده و چرا!؟ در چند و چون نوشتن این نامه و طرح دلیرانه ی موضوعی حرفی نیست و هرچه هست از زبان و گامشان ستایش می کنم اما سکوت  در ناگفته های چنین اقدامی را بر نمی تابم و می گویم.
آنچه که در کلیت ماجرا مطرح است حداقل برای همه آنانی که به همین دین و ایمان و اسلام باورمندند و هنوز بر همان ارزشهای واهی اسلامی شان پا می فشارند، یک سو دین اسلام است و یک سو جنایتهایی که حکومت اسلامی می کند. یک سو دفاع از دین اسلام است یک سو بایسته هایی که هزاران بار طی قرنها نشیب و فرازهای تاریخی و فجایع سیاسی/اجتماعی/فرهنگی از این دین و باور خونبار شاهد بوده ایم. بسان هزاران بار عربده کشان همین حضرات که اگر خلخالی از پای زنی نصارا گم شود، حضرت امیرشان چه و چه می کند! و در همین راستای قسط و عدل و برابری( و ارزشهای به باور من واهی با توجه به ساختار بشدت متضاد و جاهلانه اسلام)، آنچه که نه در 1400 سال بلکه همین سه دهه از حکومت اسلامی بر سر ایرانی از هر دین و باور و مذهب و قوم و تباری، آوار شده، نه اینکه جای پرسش باشد که جای جهادشان است و ستیزیدن با جانیان ولایت فقیه که حکومت اسلامی بر پایه ی آن و با تکیه به همه ی اصول و اساس همین اسلام حضرات آیات! از هیچ جنایت و قتل و غارت و فریبکاری و دروغ دریغ نکردند و هنوز هم با وقاحت بی مانندی بر همان جنایتها و فریبکاری هاشان بر سرکارند
تا زمانیکه راه برونرفت از این باتلاق متعفن جسته می شود، تا زمانیکه همه ی حکومت اسلامی را با همه اصل و اساسش نفی نکرده ایم و راه چاره از بیرون همه ی این حکومت نجسته ایم، آش همانا و کاسه همان است و قاتلانی بی چشم و رو به جان و مال و ناموس این ملک و ملت تجاوز می کنند. سرزمین ما سزاوار اینهمه ناروایی و فریبکاری و غارت و سرکوب نیست! باید همه جانیان را از قدرت و حکومت دور داشت. هیچ چیز در این حکومت ننگین سر جایش نیست! ا

گفتآوری از رادیوفردا:  دیدار آيت الله صافی گلپايگانی و اعضای جامعه مدرسين حوزه علميه قم با آيت الله خامنه ای  
آيت الله لطف الله صافی گلپايگانی، از مراجع تقليد شيعيان، جمعه شب با آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در شهر قم ديدار کرد. د پيشتر نيز آيت الله نوری همدانی، آيت الله مکارم شيرازی، آيت الله سبحانی، آيت الله شبيری زنجانی، و آيت الله هاشمی شاهرودی، از روحانيون عالی رتبه در قم، با رهبر جمهوری اسلامی ديدار کرده بودند.

آیا اینان نمی دانند که خامنه ای در دریای خون پارو می زند و از این دریا هیچ دیکتاتوری جان سالم بدر نبرده است!؟
ما ایرانیان فراوان این تک بیت از شاهنامه به عبرت و خشم و آشتی ناپذیری خوانده ایم که پدر کشتی و تخم کین کاشتی، پدر کشته را کی بود آشتی!  و در حاکمیت ننگین اسلامی چه کسیست  که  نداند و باور نداشته باشد که میان این حکومت و مردم دریای خون جاریست و از میان تلاطم این دریا به حکم تاریخ، آنان که ماندگاربوده اند مردمند و آنان که به گور تاریخی و بایسته شان پرتاب شدند دیکتاتورها بوده اند. رفتن به تاریخ و آوردن نمونه های تاریخی تا کنون فراوان صورت گرفته چه از سوی آنانیکه بر این حکومت نحس اسلامی نتافتند و چه آنانیکه به نوعی گردن به این حاکمیت خون و جنون نهاده اند. آنچه که منظور این نوشتار است فریاد به همه ی آنانیست که از یک نگاه به ماندن این حکومت چشم دوخته اند و از نگاه دیگر به یاس و شکست و پس رفتن مردم در ماجرای ستیز رو در رو باحکومت اسلامی
خامنه ای با همه اوباشان جیره خوارش با تکیه به هر خدا و محمد و قرآنی که بخواهند با آخوند و مرجع و آیه و ایت الله که بخواهند، نه می توانند بر قدرت بمانند و نه می توانند از کابوس سرنگونی خلاصی یابند. وحشت این حکومت روشن تر از آن است که بخواهیم آسودگی اش از خطر جستن را باور نمود. این حکومت از ساده ترین صدای اعتراض و انتقاد سرنگونی خود را می بیند. از ساده ترین نماد اجتماعی دشمنی و مرگ خود را می بیند.
در فردای ایران ِرها شده از این حکومت جهل و جنایت، اینان چه خواهند کرد!؟

دوشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۹

آیا وقاحتی وقیح تر از وقاحت این آدمکشان دزد و هزار چهره دیده اید!؟

وزیر دادگستری ژاپن پس از آنکه شغلش را دست‌مایه یک شوخی قرار داد، مجبور به کناره‌گیری شد.

این خبر را در سایتهای اینترنتی خواندم.و سوک حیرتی را گرفتار آمدم از اینکه در حکومت اسلامی ایران وزیرش با کمال وقاحت و ددمنشی دختر اسیر و بی دفاعی را شکنجه و تجاوز می کند و می کشد و می سوزاند، رهبرش به راحتی آب خوردنی دروغ می گوید و آسمان ریسمان می بافد،قاتلان را حکم می راند و مملکتی را به خاک و خون می کشد! قاضی اش همه چیز است الا قاضی! و با جان و مال و ناموس مردم بازی می کند و جنایت می آفریند اما هیچکدامشان نه تنها کنار نمی روند بلکه نه به مملکت پاسخ می دهند و نه حتی به همان خدا و صاحب زمانشان که مدعی ولایتش هستند! و همین جاکشان ادعای مدیریت جهانی دارند!!!!آیا وقاحتی وقیح تر از وقاحت این آدمکشان دزد و هزار چهره دیده اید!؟

چهارشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۹

اقتدار وحشت در توحش اسلامی، بربریتی که پرده از چهره اسلام سیاسی کشیده است - گیل آوایی

<<<
حکومت اسلامی، حکومت جنایت است. حکومت نفرت و قتل و غارت است. حکومت اسلامی حکومت حقارت و درماندگی و انتقام موهوم است. حکومت اسلامی چهره ی تمام نمای دین سیاسی است که شریفترین انسانها را به بند می کشد و قاتلان را پاداش می دهد. حکومت اسلامی، حکومت مردکی همچون خامنه ای است که پلیدترین وقاحت دینی را به نمایش گذاشته است ....ادامه

سه‌شنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۹

هماهنگی ناهمگون، جلد یک و دو - گیل آوایی

جلد نخست " هماهنگی ناهمگون " مجموعه 110 مقاله سیاسی بصورت پی دی اف در  اینجا  قابل دسترسی است
و
 جلد دوم مقالات سیاسی ام تحت عنوان " هماهنگی ناهمگون 2 ، نیز بصورت پی دی اف در پیوند زیر قابل دسترسی است. برای دریافت یا باز کردن آن     همینجا  کلیک کنید>> این مجموعه در برگیرنده ی مانده ی مقالات منتشر شده تا تاریخ نوامبر 2010 می باشد

دوشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۹

دو نقطه - گیل آوایی

دو نقطه

فکر کردم
نخستین گام آغاز رسیدن است
کدام نقطه سهم ما بود
که هرچه دویدیم
دور شدیم
چه خط درازیست نرسیدن

مویه آواز

در میان کارهای نیمه تمامم به این یاداشت برخوردم. بی هیچ ویرایش، عینن در اینجا با شما قسمت می کنم:

با اندوهی از دستگیری، تجاوز و قتل و سوزاندن ترانه موسوی یکی از هزاران پرپرشده وطن
زمزمه ای کردم و ناتمام ماند.

مویه آواز

بخوان با من وطن خونین وطن وای
چه آمد بر وطن خونین وطن وای

به زندانند فرزندان ایران
سر ِ دارند خونین پیرهن وای

ترانه سوگ وطن شد وطن سیاه بتن
نهاد بر دل ما داغ بی پناه وطن
چنین که خاک فرو خورده بغض مام وطن
دریغ وطن خون سرای زار وطن
سرود خشم بخوان روزگار بر هم زن
زشوم آیه ی جهل سوگوار کار وطن

ترانه حرمت خاک و خدا و میهن آی
بگیر داد وطن از خرافه زار وطن

جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

گپی اگرچه ناتمام - گیل آوایی

گپی اگرچه ناتمام

نیمه شب 24 مارس 2009

این سالها جوری گذشته که انگار بخواهی خواب بوده باشی و کابوسی را گرفتار آمده باشی. کابوسی که بلایی بخواهد سرت بیاید و تو باشی و هزار کلنجار رفتن با آن بلا. و در این کلنجار رفتنهای نفس گیر، با دو نماد با خودت روبرو باشی که در تلاش بیرون آمدن از آن، برسی به آن نمادها که دلت غنج می زند از برایشان.



سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۹

بی نام

بی نام

گیل آوایی

از میانه ی کدام تباهی گذشته ای
که نعره شلاق ناله می کنی
بهار هیچ شکوفه نچشیدی
که تلخکامی یک هزاره در تو هنوز
خرافه می باراند
چشمان تو
دیدن هیچ رنگین کمانی نیافت مجالی
بس که هراس گناه ناکرده
به تقدیس ندبه ی مقدس تن دادی
درد بزرگیست
چرخه چرخ گرفتار بودنت
که ندیدی
که نمی بینی
وای
چه فاجعه ایست
مرده وار زند-گی

Mullah

From which kind of destruction( corruption) have you passed
That you clamour the cry of lashes
You have not tasted any spring blossom
That bitterness of thousand
Raining ignorance at you
 
Your eyes have not got viewing any rainbow
So far you have been being scared of not-committed-sin
Surrendering to holy lamentation
It is a big problem of time changing
That you have not seen
You do not see
Oh
What a disaster it is
Living deadly

دوشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۹

ولایت فقیه، وقیح ترین وقاحتها

ولایت فقیه، وقیح ترین وقاحتها

تاکنون چه بلحاظ تازیخی و چه بلحاظ همین روزگار نحس و نکبتی که بنام حکومت اسلامی بر ما می رود، خوانده و شنیده و شاهد بوده ایم که چگونه جانیان مقدس مآب در لباس هزار رنگ عوام فریبی و هیبت موش مردگی، دست به جنایتهای هولناک زده اند اما هیچگاه تا بدین حد از بی چشم و رویی و وقاحت را ندیده و نشنیده و نخوانده بودیم.
وقاحت این حضرات به حدیست که به گفتآوری ِ آنکه " آش به حدی شور شده که صدای آشپز هم در امده"، صدای آیت الله ها هم که آموزگاران راستین این جانیانند، در آمده است و با آنچه که این روزها شاهد بوده و هستیم، سند بی انکار رسوایی و بی اعتباری و بی آبرویی قرنها بلاهت این حضرات است و برای همیشه چهره قاتلانه و نفرت انگیز همه آنانی که راه از دین سیاسی بطور مشخص اسلام سیاسی جسته و می جویند، آشکار می کند
دهه ها و سده ها بوده که نقل از این امام و ان امام زاده می کردند که در اسلام عدل چنان است و قسط چنان! و اگر خلخالی از پای زن نصارا ( مسلمان پیشکش شان!) کم شود، چه می کنند و چه غوغایی می کنند. اما اکنون که تجاوز آشکار بر زنان و دختران و پسران حتی مسلمان! پرده از دو رویی و دروغ و ریا و همه مزخرفاتی بر می دارد که بنام آیه و حدیث و سنت و دین به خورد مردم داده اند و از وجودشان چونان انگلی ارتزاق کرده اند
تاکنون بارها شنیده و خوانده بودیم که بدنبال ماجرایی بسیار دور و ناچیزی در مقایسه با جنایتهای هولنک کنونی، عمامه از سر برگرفته و در کوی و برزن راه افتاده اندِ آیت الله و امام جماعتی که "کجایید ابروی اسلام رفته است " اما سی سال جنایت در ایران تحت حکومت الله بر زمین و عدل و ولایت اسلامی، با این همه قتل و شکنجه و اعدام و زندانهای بی شمار و خاورانهای خونبار ایران، می بینیم که ادا و اطوارهای وا اسلاما بلند است اما در عمل جنایت جاری و ولایت به وقاحت خویش مشغول است
و این میانه علت در پرده ی هزار معلول، در امان می ماند. با همه جنایتها و نارواییهای جاری در کشور تحت حکومت اسلامی و رهبری جنایتکارانه ی ابلهی به نام ولایت فقیه! باز می بینیم که به همه ی از بالا تا پایین این حکومت همانی اطلاق می شود که نیستند، همانی مراجعه می شود که نباید بشود و آن می کنند و می شوند که مشروعیت ناداشته ای همچون همین حکومت نحس و جانی، عملا از این برخوردها اعتبار و مشروعیت می گیرد
مگر نه این است که این حکومت دینی مشروعیت دینی اش را بنا به فتوا و رای و نظر بسیاری از آیت الله های همین دین و مذهب و ولایت، از دست داده است!؟ مگر نه اینکه رئیس دولتش متقلب و درغگو و نابجا و نا مشروع است!؟
وقتی ولایت فقیه اش، مشروعیت اش را بنا به همین نظرات و آراء و فتواها از دست داده است، همه ی زیر مجموعه های آن نیز فاقد مشروعیت می شود!
با اینهمه جنایت و دروغ و ریاکاری و قتل و حق کشی و یک ملت را به خاک سیاه نشاندن آنهم تحت حاکمیت اسلامی و ولایت نحسش، آن جنگ و جهاد و چه و چه حضرات آیت الله ها و مراجع تقلید و انواع ریز و درشتشان در دفاع از اسلامشان چه شده و چه می شود!؟ آیا آبروی اسلامشان نرفته است!؟
جنایت از این بیشتر!؟
قتل با نعره ی یا زهرا یا حسین
سرکوب با عناوین سربازان صاحب زمان و ظهور موهوم و حکومت نکتبارش
تجاوز زن و مرد و دار و ندار یک ملت با هزار آیه و تفسیر و فتوا که آدمی ننگش آید که مسلمان باشد و از اسلام بگوید!
روزگاری تباه تر و سیاه تر از این!؟