شنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۹۰

کودک ِ من - گیل آوایی


 کودک من
گیل آوایی
.
کودکم
خوابهای عروسکی تو
و فریادهای من
آوازهای در خیابانهاست هنوز
به سنگلاخ فاجعه
سهم تو
کارتنخوابی ِ شهرهای بی در و پیکر
و سهم من
کوله های درد
لجبازی ِ مشتخشم ِ ناروایی بر ما
بیهوده بود همه تاریخ برگ برگ
مسیح
از کدام گذر گذشت!؟
که خونش شراب جان و جهان ما
گرمای سرد ِ سختجانی ِهمه به جان آمدن
غارت شد قسمت ما
مناره ها به عبث
ناقوس ناقوس
نعره کشیدند
آبادیشان ویرانی ما بود

خواب عروسکی تو
رویای سرخ من
هنوز حسرتیست
اشکباری ِ هوار
از برای تو

هوس ِبازی نیست- گیل آوایی


هوس ِبازی نیست
گیل آوایی
26 مارس 2011

از چه می خوانی باز
هوس ِبازی نیست
ماجراها همه تکرار ی شدند
خسته از گردو غبار ِ افق گفتنها
باور ِهرچه که باشد، بشود، را دیریست
باد صد فاجعه با خود برده است
و چه ویرانآوار
سوگوارانه گذشتند سواران بی مشت
خشمها مانده هوار من ِ مبهوت
چرا!؟
افق روشن ِ رویایی ِ دیروز،
امروز
تا ابد ناپیداست
منم وُ خاک به تاراج،
کسانی ناکس
زجدال من و تو گرده سوارند هنوز
و دل عاشق من
سوگخندی دارد
که چه پشمی
که چه کشکی
ای یار

جمعه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۰

میهن از داغ هزاران خاوران فریاد می گرید - گیل آوایی


میهن از داغ هزاران خاوران فریاد می گرید
دریغا میهن از جور ِ  دو صد شیاد می گرید
به زندانند یاران وطن از دست  استبداد
زدیده خونفشان مادر از این  بیداد می گرید
خدا هم  با زبان دشنه و شلاق می گوید
زرسم ناجوانمردانه عدل و داد می گرید
ریاکاری  به رسوایی زمسجدها برون آمد
چنان پرده دری ها شد کزآن صیاد می گرید
پریشانی چو آتش جنگلی را خشک و تر سوزد
دریغ از میهن من کاین چنین خونداد می گرید
کجا شد آن یل و آن کاوه، آن رزم اهورایی
فرو ریزد بساط کین که میهن داد می گرید
ترا ای وارث ایران زمین از من هزاران داد
به میدان بایدت امروز که فردازاد می گرید
.......

خاک خونین، ای وطن بهرتوجانها داده ایم
بهر آزادیت ای میهن چه سرها داده ایم
ای وطن آغوش تو تنها پناه جان ما
جان پناهی از ترا با مهر دلها داده ایم
ما به نام تو به خون جاری چو رود
عهد و پیمان ِ ترا با خاورانها داده ایم
سربلندا میهنا خاک اهورایی من
چون سیاووشان گل و چون آرشانها داده ایم
ای دریغا چله ی ما در وطن بی بامداد
در ستیز با سیاهی جان ِ جانها داده ایم
از اوین تا خاورانهای دیارم خون ببین
کاین چنین بهر وطن سرهای سرها داده ایم
وقت رزم است هم وطن برخیز باز
خصم در میدان از آن جانانه جانها داده ایم

.
بی هیچ ویرایش با همه ی اشکالی که دارد در اینجا گذاشته ام!!!اا 
با مهر
گیل آوایی
هفت اسفند 1389

یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۹

ایران وطنم، جهان من ایـــــران است - گیل آوایی


از یار وُ دیار با تو پیـــــــــمان دارم
رستن زتو چون شکوفه ایمان دارم
نوروز من ای نیــــــــای ایرانی من
هستم زتو ایرانی و ایــــــــران دارم
….

برگیر بنفشــــــه ای و یاری بنواز
از مهر و بــــــهار دلنوازی بنواز
این نیز چوصدهزار می آید و باز
معنای بهاری پس بـــهاری بنواز
........

ایران وطنم، جهان من ایـــــران است
هم ظاهر و هم نهان من ایـــران است
جـــــانم گر از آغوش وطن مانده جدا
هر جا که روم، روان من ایران است
…..

زرتشت نماد نام ایرانی ماست 
اسلام نشان ننگ و بدنامی ماست
از بهر حقارت است الله الله
عمامه بسر برای ناکامی ماست
......
عشق است که با بهار می آغــازیم 
چون جنگل ِ سبز میهن خود سازیم 
ما دلشـــــدگان وطن آزاده چوسرو 
سر در ره آزادی میهن بــــــــازیم
.....

عشق است که با بهار آغــــاز کنیم
هر بود و نبوده را دگر ســــازکنیم
نوروز و بهاروعشق ورزیست بیا
کآغوش زمهر بهر هم بــــــاز کنیم
.......
سبز است بهار و رزم جانان یاران
سرخ است وطن ز خون یاران یاران
برخیز وطن ز زخم این اهرمنان
می خواندمان چو سر بداران یاران

جمعه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۹

یک پاسخ: نخست بگویم که......- گیل آوایی

نخست بگویم که

نه بر اشتری سوارم
نه چوخر بزیر بارم
نه خداوند رعیت
نه غلام شهریارم

چهارشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۹

اسلام همین است که از آن بخون و خرافه نشسته ایم!- گیل آوایی

>>>وقتی اینهمه بخون نشسته و داغ هزاران جان شیفته بر دل خود داریم، وقتی اینهمه خاورانهای وطنمان سیاوشان پرپر شده مان را در دل خاک دارد، وقتی اینهمه غارت و ریاکاری و ستمهای خانمان برانداز در سرزمین ما روی داده و می دهد و فرهنگ روزمره ی مشتی دینخویان اسلامیست، آنهم در مقابل چشم همه ی این اندیشه ورزان و باورمندان و حتی آیت الله ها و مراجع تقلید و آخوندهای با و بی عمامه، و ناکارامدی اسلام با هر شکل و بزک و اصل و فرعی که بگویند و بخواهند و ادعایش را داشته و بدارند، بر همگان روشن است، چه ادعا و راه جوییِِ  حقوق بشر اسلامی، دمکراسی اسلامی، قوانین مدنی اسلامی و نُرمهایی که به هیچ روی و تفسیر این دین خونبار نمی گنجد، است که هنوز بر همان تفکر و اندیشه پا می فشارند و بر مردمان بخون نشسته ی سرزمین ما راه می نمایانند>>> ادامه

سه‌شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۹

حکومت لیبی یک قذافی دارد اما حکومت اسلامی همه قذافی اند - گیل آوایی

حکومت لیبی یک قذافی دارد اما حکومت اسلامی همه قذافی اند! برای سرنگونی قذافی های قاتل باید جنگید مرگ یکبار شیون هم یک بار


واقعیت هولناک ایران در حاکمیت خونبار اسلامی، بسیار بسیار وخیم تر و جنایتکارانه تر از هر کشور دیگر با هر حاکمیت دیگری است. و با چنین حکومت جنایتکاری، مبارزه ی ما ایرانیان بسیار فراتر از هر مردم و ملت دیگر و صد البته با ویژگیهای ایرانی ماست. راه خود را از هر تفکر و فرهنگ سلام و صلواتی و فتوا و پیام آیت الله ها جدا کنیم و با تکیه بر باورها و آماجهای ملی خود ستیز با حکومت جهل و جنون اسلامی را پیش بریم>>>ادامه>>>

یکشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۹

هماهنگی ناهمگون، دفتر سوم - گیل آوایی


دفتر سوم از مجموعه مقالات و نوشتارهای سیاسی ام بنام هماهنگی ناهمگون، بصورت پی دی اف منتشر شده است. برای دریافت آن اینجا کلیک کنید.



مافیای الله، برایند سه دهه از حاکمیت دینی است و جنایتبار بودن اسلام سیاسی در ایران - گیل آوایی

جنایتهای جاری در وطنمان به حدی هولناک است که آدمی وا می ماند از دینی که چنین جنایتکارانی از آن برآمده اند. و گریه بار تر اینکه روند جنایتها بگونه ای شده است که انگار حضرات آیت عظام، همانهایی نبوده اند که سه دهه از قتل و غارت و ریاکاری حکومت اسلامی را ناظر بوده اند و قتلهای خونبار این حکومت را دیده اند!
این روزها دامنه لمپنیسم الله درِ خانه ی آیت الله هاو منادیان اسلام و اصل و فرع آن را زده است و سراغ آنها نیز آمده است اما تعجب انگیز اینکه چنان برخورد می کنند که گویی این حکومت جهل و جنایت ِالله، دست پخت همین حضرات نبوده و نیست!
نمی دانم اینان تا کنون چه می کردند!؟ >>> ادامه>>>

شنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۹

یک اشاره: حکومت سراپا توهم و خرافه، برخورد انسانی نمی فهمد-گیل آوایی

حکومت سراپا توهم و خرافه، برخورد انسانی نمی فهمد
حکومت اسلامی به مرحله ای از خرافه و توهم بیمارگونه رسیده است که جز زور و تو سری نمی فهمد. این حکومت با فرهنگ قاتلانه و جنایتکارانه به چنان ثروتی از یک ملت و مملکت چنگ انداخته اند که محال است  زبانی غیر از زبان  توسری بفهمند باید با اردنگی از این جاه و مقام و مکنت اشغال کرده، بزیرشان  کشید. جوانان ما چه با شیوه های مسالمت آمیزانه و چه با دنبال کردن رهبرانی که با همه ی احترام به آنان، برخوردهای مسالمت آمیز و سلام و صلواتی را پیشه کرده و در نهایت ِ آن حفظ همین نظام را در چنته دارند؛ راه به جایی نمی برند مگر اینکه روزی از همین روزها ناگزیر از زور در مقابل جنایتکاران شوند. حکومت اسلامی از قدرت ملت در کابوس سرنگونی بسر می برد. حکومت اسلامی از قدرت جوانان ما هراس دارد. حکومت اسلامی جز با زور، جز با خون سرنگون نمی شود. مبارزه ی مرگ یکبار شیون هم یکبار را همین امروز در شهرها فریاد کنیم فردا دیر است
روزی به این واقعیت می رسیم. حکومتی با چنین جنایتکاران


به راحتی کنار نمی کشند











جوانان ما از این تجربه پدرانشان استفاده کنند:




پنجشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۹

با مشتی دزدِ لمپنِ الله فروش، هر روز باید روز اعتراض باشد - گیل آوایی

واقعیت این است که حتی یک نفس در هوای مسموم این جنایتکاران، ننگ است! شریفترین انسانها را به خاک و خون کشیده اند. فرهیخته ترین انسانها را خانه نشین، از خاک وطن دربدرکرده اند، بهترین فرزندان این آب و خاک را در اوینها و کهریزکها شکنجه و تجاوز کرده اند  و کشته اند و گورهای بی نام و نشان ِ در گورستانهای حکومت نحس اسلامی، هنوز چونان لکه ننگی بر پیشانی بشریت داغ تازه می کند. ریاکاری و دروغ و فریب، فضیلت ِ روز مره یک مشت دزد بی همه چیز شده که از فقر و بیکاری و ناداری جوانان همین آب و خاک برای سرکوب و قتل و خفقان گورستانی مردم مان  سوء استفاده میکنند. نفس کشیدن در چنین جامعه ای ننگ است.
 چنان بر دار و ندار این ملت چنگ انداخته اند که برای چاپیدن هر چه بیشتر، از هیچ جنایت و ریاکاری ای روی گردان نیستند. خدا چیست!؟ پیغمبر کیست!؟ قرآن کدام است!؟ همه این ها حکایت است! اصل ریاکاری و فریب و غارت است. تقوای این جانیان قتل است، دروغ است و مردم فریبیست. به خامنه ای جنایتکار نگاه کنید! از سراپایش دروغ و ریاکاری می بارد. و این تازگی ندارد سه دهه است فریاد کرده و می کنیم . سه دهه است از چهره پلید و ریاکارانه ی الله ِ این قاتلان پرده بر می کشیم و سلاخی می شویم. فقط موسوی و کروبی با همه احترام به اینان، نیستند! مگر قتلهای زنجیره ای نبود!؟ آیت لله هایی که صدایشان در آمده و آرزوی مرگ می کنند با دیدن توهین به فائزه رفسنجانی که بدرستی هم باید اعتراض کرد، تا کنون چرا خفقان گرفته بودند!؟ خاورانها را ندیدند!؟ پیکر فرزندان اعدام وتیرباران شده ی همین مردم را که با تریلیها و کامیونهای ویژه حمل گوشت! به گورستانهای بقول خودشان لعنت آبادها می بردند و می برند هنوز! حس اسلامی و انسانی شان گل نکرده بود و نمی کند!؟
آقایان، خانمهای مسلمان و محجبه و مکرمه و آیت الله و مرجع و هر چه که هستید و م یگویید! این حکومت سه دهه است که جنایت می کند! این حکومت سه دهه است که با فاطمه و زهرا گویان جوانان را می کشد! این حکومت سه دهه است که با صدای قرائت قرآن شکنجه می کند! تجاوز می کند! سه دهه است به زنان و دختران ما تجاوز می کنند! سه دهه است که از سفره ی تهیدستان همین جامعه ی اسلامی می دزدند و حسابهای میلیاردی ترتیب داده اند! یک مشت دزد بی همه چیز با همین نامهای مرجعیت و آیت الهی و دین و اسلام متعفن، به جان و مال و ناموس همین مردم چنگ انداخته اند!
کار از حرف و پیام و آیه خواندن گذشته است اگر ذره ای هنوز از انسانیت حتی با همان تفاسیر و تعاریف دینی تان مانده باید در خیابانها راه بیافتید و وا انسانا فریاد کنید! اسلامتان گند زده است! الله تان نفرت آفریده است. ولایت فیقه تان وقیحترین ولایتها را ساخته است! چه می کنید!؟
امروز موسوی و کروبی و همسران محترمشان در بند همین جانیانند. همه می دانند. تمام دنیا می داند! اما دادستانش انکار می کند! وزیر اطلاعاتش تایید می کند! وزیرش زیر همه چیز را می زند! پاسدار اسلامش خط و نشان می کشد برای قدرتهای جهانی!!! انگار که از خون ملت ایران باید بمکد! تا به جهان توهمات خودش را بگیراند!
آقایان، خانمها!!! این حرامزاده ها هیچ پرنسیپی ندارند! اینها جنایتکارند! بودنشان در یک جامعه مایه ننگ و بی آبرویی آن جامعه است و صد البته ننگ هر دین و باوری هم! پیام دادنها و حرف زدنها در گوش این جنایتکاران یاسین است! جنایت همچنان جاریست! دزدی همچنان به راه است! هیچ جای این حکومت نحس را نمی توان یافت که نشان از راستی و تقوا باشد! هیچ جای این حکومت را نمی توان یافت که یک نفر! به معنی واقعی کلمه یک نفر! ذره ای از اصل و پایه و شناسه ی راستی و درستی در او باشد! همه این حکومت آلوده است! پلید است! به پلیدترین شکلش نیز الله را بر سر همین مردم آوار کرده و می کنند!
به حرمت الله تان هم اگر شده باید به خیابانها بیایید. باید عمامه از سر بر گیرید و به این جنایتکاران بتازید. پیام و حرف و امربه معروف و نهی از منکر یاسین است به گوش این جنایتکاران. نه خامنه ای گوشش بدهکار این یاسینهاست و نه مافیای مالیخولیایی اش! باید به میدان آمد. باید هر روز، روز اعتراض باشد اگر شرف و انسانیت جایی در باور و زندگی تان دارد. همچون زن و مرد و پیر و جوان ِ بجان آمده از الله ِولایت وقیح به خیابانها بیایید شاید از حرمت ِحریم باورهای اسلامتان، حیثیتی بازبخرید! ایران بنام الله، از خمینی خون آشام تا خامنه ای ابله جنایتکار بخون کشیده شده است. فریاد یک ملت گواه این جنایتهاست! ما دیر یا زود لُمپن الله های اسلامی را بزیر می کشیم، اگر براستی همرایید! این گوی و این میدان!


گیل آوایی