دو قطعه
گیل آوایی
1
تا دست دراز کردم
اندوه انبوه پاک کنم
تخته سیاه آسمان
از دیوار خیال پاک شد
ماندم به زمزمه ی
چه کنم
چه کنم
چه کنم
2
زمین دهان باز می کند
شرم اینهمه به تماشا
حلقه ی طنابی
پاندولواره آدمی
به فاصله ی یک چهارپایه
زنده بودن
تاب می خورد
تا دست دراز کردم
اندوه انبوه پاک کنم
تخته سیاه آسمان
از دیوار خیال پاک شد
ماندم به زمزمه ی
چه کنم
چه کنم
چه کنم
2
زمین دهان باز می کند
شرم اینهمه به تماشا
حلقه ی طنابی
پاندولواره آدمی
به فاصله ی یک چهارپایه
زنده بودن
تاب می خورد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر