سبزان سرو
خیابانها در له له انتظار گویی
کاین پایکوبان
شوقانه مست
لج لج لجانه
دستها چونان جنگلی سبزان سرو
زنجیرهای آیه و اهریمن می درند
.
ان کو به تجاهل
جهل ِ جنایت
چون خرپشته باری
زراه 1400وحی اراذل
پوسیده پاس می داشت،
رنگ باخته به شراره های خاک
مات ِ بی معجزه چاه و مناره و منبر
مرگ خویش به هر لابه
قورت می دهد
.
خیابانهای در له له انتظار گویی
کرانه ی روز حساب
می نمایانند در طلوع پایکوبان به لج