شنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۹۰

هوس ِبازی نیست- گیل آوایی


هوس ِبازی نیست
گیل آوایی
26 مارس 2011

از چه می خوانی باز
هوس ِبازی نیست
ماجراها همه تکرار ی شدند
خسته از گردو غبار ِ افق گفتنها
باور ِهرچه که باشد، بشود، را دیریست
باد صد فاجعه با خود برده است
و چه ویرانآوار
سوگوارانه گذشتند سواران بی مشت
خشمها مانده هوار من ِ مبهوت
چرا!؟
افق روشن ِ رویایی ِ دیروز،
امروز
تا ابد ناپیداست
منم وُ خاک به تاراج،
کسانی ناکس
زجدال من و تو گرده سوارند هنوز
و دل عاشق من
سوگخندی دارد
که چه پشمی
که چه کشکی
ای یار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر