شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۲

چنان در قید مهرت پایبندم-آواز دیلمان- گیل آوایی



 آواز خوش به حالانه ای ست در گوشه دیلمان همراه با فیلمی خوش بحالانه
تا چه پیش آید و چه در نظر افتد.
براستی که بخاطر ترس از اشتباه نباید کاری کرد، هولناک است. هر اشتباهی نخستین گام در فراگیری و انجام کار بهتر و درست است! اگر چه نه وسوسه آوازخوانی ام هست و نه فیلم سازی! حالی ست وُ هوایی که گاه گاه چنین می شود که شاهدید!
با مهر
گیل آوایی

آسمان دیده ام بارانی، می تابی هنوز - گیل آوایی

20آوریل 2013
آسمان دیده ام بارانی،  می تابی هنوز
بر دل غمدیده ام، آری تو بیتابی هنوز

لحظه ها را با تو دارم نیستی اما دریغ
بر پرِاین لحظه ها، بیداری وُخوابی هنور

از تو می گویم به آواز غزل با اشک و آه
این چنین مستانه ام تنها تو می یابی هنوز

زخمه های تار و نجوای منِ بی تو خراب
آری آری مهربان آیی که دریابی هنوز

نقش چشم توست بر رقص شرابم آه، آه
عشوه ای، جانی، جهانی، مستیِ نابی هنوز

بیکران سُکری بسانِ خلسه آوای سماء
جاریِ رودم، روانم را تو گردابی هنوز

در تغزل از تو دارم مستیِ آغوشِ ناب
باز بی تایی تو می آیی به همخوابی هنوز

بین وفای دل که با نامِ تو دارد پوم، تاک
این دل دیوانه را هر شب تو مه تابی هنوز


جمعه، فروردین ۲۳، ۱۳۹۲

دلِ بی دل شده ام ناله وُ فریاد شده است - گیل آوایی

جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۹۲- ۱۲ آوریل ۲۰۱۳
دلِ بی دل شده ام  ناله وُ فریاد شده است
ای دریغا که فغان از غمِ بیداد شده است

محرمی نیست در این دشت بلا، یار چه شد
سینه از آتش غم شعله کشان داد شده است

همدمی نیست در این خیلِ خموشان ای داد
گله ای می رود و گرگ خداداد شده است

این چه خاکی ست بسر ریخته این قوم عزا
هر که بینی خسکی در دل میقاد شده است

هر نشانی که زعشق است پلیدش دارند
آن که خود غرقۀ صد آیۀ اضداد شده است

مرهمی نیست تو گویی همه سرگردانند
جان به لب آدمی از رهبرِ شیاد شده است

خاکِ عاشق، شده عاشق کشِ عُشاق! دریغ
جوی خون جاری از آن حاکم جلاد شده است

سر به خاکسترِ خود برده ام از آتش و آه
وای از این دورۀ خون خاک وطن باد شده است