در میان کارهای نیمه تمامم به این یاداشت برخوردم. بی هیچ ویرایش، عینن در اینجا با شما قسمت می کنم:
با اندوهی از دستگیری، تجاوز و قتل و سوزاندن ترانه موسوی یکی از هزاران پرپرشده وطن
زمزمه ای کردم و ناتمام ماند.
مویه آواز
بخوان با من وطن خونین وطن وای
چه آمد بر وطن خونین وطن وای
به زندانند فرزندان ایران
سر ِ دارند خونین پیرهن وای
ترانه سوگ وطن شد وطن سیاه بتن
نهاد بر دل ما داغ بی پناه وطن
چنین که خاک فرو خورده بغض مام وطن
دریغ وطن خون سرای زار وطن
سرود خشم بخوان روزگار بر هم زن
زشوم آیه ی جهل سوگوار کار وطن
ترانه حرمت خاک و خدا و میهن آی
بگیر داد وطن از خرافه زار وطن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر