شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۰

حصیر شوران - گیل آوایی

نیمه شب 26 آگوست 2011
 نیمه شبی بی خواب و هزارخیال بود که شب یکی از سیاه ترین چادرهایش را بر سر شهر گسترده بود. نه از ماه نشانی بود نه از ستاره یا سوسویی که بشود از دل تاریکی راه به جایی برد. باران بی امان چنان باریدنش گرفته بود که آدمی وا می ماند از اینهمه دست و دلبازی در این گوشه از جهان وقتی گوشه ی دیگر قطره ای از آن را زمین له له می زند و هر چرنده و پرنده ای حسرتانه چشم بر آسمان بی ابر دارند.  پنجره ی گشاد و تا یک آغوش دلبخواه نگاه مرا تا عمق شب تاریک می رماند، دامنه ی خسیسانه ی فلزی آن، داشت سنفونی باران را موزون و دلنواز هوار می کرد.>ادامه>>

پنجشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۰

الله اکبر نماد شکنجه، جنایت، قتل و غارت حکومت اسلامی در میهن ماست. ریاکاری نکنید - گیل آوایی

پس از آخرین افتضاحات شناخته شده  به انتخابات در حکومت نحس اسلامی، در پاره ای از مراحل ِ  مبارزه با این حکومت، سردادن الله اکبر به نشانه ی تاکتیک و رو در رویی با نیروهای میانه و متوهم حکومت اسلامی، قابل توجیه بوده است اما پس از اینهمه سرکوب و جنایت و تجاوز و ریاکاری، تکیه کردن به این نمادها تکرار بلاهت هماره ی سه دهه از حکومت اسلامی است. با چنین برخوردها و با چنین رهبران و با چنین موج سواران سیاسی که کاتالیزور ِ حکومت اسلامی اند تا از قهر و خشم مردم در امان بمانند و از سرنگونی جان سالم در ببرند، باید مقابله کرد >>>ادامه>>>

یکشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۰

حکومت اسلامی هرچه باشد یا بشود، آتشی است که به ناروا و نابجا، روحانیت شیعه به جان ایران و ایرانی انداخته است - گیل آوایی


اگر در دورهای تاریخ اسلام، چه حاکمیت اسلامی از یک سو با خلافت بلاهت و جهل  بر بستر ناآگاهی و ساده لوحی ِجوامع تحت تسلط و ازدیگر سو روحانیت بویژه شیعه توانسته با ریاکاری و مزخرف بافی هایی از نوع ملا محمد باقر مجلسی باورهای مردم را به بازی گرفته و هر نابکاری ای را تحمیل کند و خیل توده های محروم از دانش و آگاهی های جمعی را به بیراهه های بلاهت ِخوش با خود همراه کند امروز با دگرگونی های شگرف و آگاهی های جمعی و تحول خواستگاهها و نُرمهای اجتماعی عرصه بر چنان ریاکاری و خرافه بافی و مزخرفات بسته شده است اما در کمال شگفتی و ناباوری وقاحت غیر قابل تصور! روحانیت  شیعه به دروغ بافی و ریاکاری مرگخنده واری بر همان بلاهتها و توجیه های مسخره تر از هر زمانی می پردازد.>>>ادامه>>>

دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۰

ای داد ِ دل ِمن که چنین گریان است - گیل آوایی

با یاد بخون خفتگان ِدر خاورانهای وطنم ایران
ای داد ِ دل ِمن که چنین گریان است
با کوله ی غم دوباره دل نالان است

غمگین همه فصل، گریه ها بود ولی
خونین تر از آن که فصل تابستان است

بر بال خیال است ز داغ یاران
ای داد که با داغ سیاووشان است

ای داد بخون خفته عزیزان ای داد
کاین حاصل ضحاک خداوندان است

دردا که دوباره سوگ تابستان وای
کی داد بخواهیم که وطن ویران است

ای خاک وطن که خاورانهایت خون
خونین ز عزیزان وطن ایران است

وای جنگل ِ سبز سربدارانت کو
کاین داد ستانند سیه دوران است

خون گریه کن ای دل دلکم کاین فریاد
از بهر هزاران گل پرپر شده ی میدان است
مردادماه 1390

یکشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۰

ترا چه می شود ای جان هوای یاری نیست - گیل آوایی


ترا چه می شود ای جان هوای یاری نیست
در این سرای سترون دم بهاری نیست

چه می شود که تو هم همره زمستانی
خروش باده فغان است دل خماری نیست

کنون که دلشده آوای عاشقی جاریست
چرا زهمدمی یار غمگساری نیست

به مشت می شکنم خشم آن نگاه مات
در آینه نخروشد که بی قراری نیست
کزآینه به رخم درد بی قراری نیست

کجا شدی که چنین دوری از نوای دلی
چه می شود که ترا شوق باده خواری نیست

من و پیاله به هر شب هزار حرف دل است
دریغ همدمی ِ یار سربداری نیست

بیا چو سایه ی دل باش یک دمی بخرام
که جان باده به لب شد سر ِقراری نیست

دلم گرفته از این روزگار عاشق کش
که نیست دل به دلم عاشقانه کاری نیست

زخیل دربه دران شب زغصه گریان است
عجب نبوده که ما را یک از هزاری نیست

گیل آوایی چه شود دل به ساز می گریی
زمان بی کسی جز زخمه های تاری نیست
ازمجموعه رقص خیال
چهارده آگوست 2011

پنجشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۰

دلا زخاک وطن یار سر بدار چه شد

گیل آوایی
20 مرداد 1390
11آگوست 2011


دلا زخاک وطن یار سر بدار چه شد
خروش ِ جنگل ِ یاران غمگسار چه شد

وطن زخون رفیقان ِ راه آزادی
به لاله می شکفد نای صد هَزار چه شد

زبند بند اوین خشم پای در زنجیر
شکوه رزم رفیقان ِ کارزار چه شد

به دادخواهی ما خاوران گواهی داد
در این سرای غم ای جان دل ِ هوار چه شد

فلک نمی دهدت یاری روزگار دریغ
به پای خیز رفیق عزم راهوار چه شد

رفیق راه من امروز، روز رزم است، آی
در این سیاهی سلاح سوارکار چه شد

دلم چه خون شد از این بغض وُ گریه وُ فریاد
هوار کن هوار همرهی ِ  یار چه شد

فغان ِ مردم ما، کار و نان که غارت شد
سلاح گیر خروشان کز آن دمار چه شد

مجال نیست عزیزا که گوی وُ میدان است
فلک بزیر کش وُ چشم انتظار چه شد

به نام ِتُست رهایی که فقر بیداد است
زکِشت وُ کار به مشت خشم بی قرار چه شد

دوشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۹۰

اسلام جز از برای ویرانی و غارت و جهل و ناآگاهی ما ایرانیان نبوده و نیست! - گیل آوایی



تاریخ را گواه می گیرم اسلام غیر از این نیست که در جای جای کشورهای اسلامی جریان دارد. تناقض و ریاکاری ِ نهادینه در اسلام همینی است که در دوره های مختلف تاریخ بویژه در کشور بخون کشیده شده ی ما جریان داشته و  دارد. روحانیت از دورهای تاریخ تا کنون نماد تمام نمای اسلام است با همه ی ضد و نقیض های این دین ِ نفرت و جهل و خرافه. تمامی شخصیت پر تناقض و هفت رنگ روحانیت با همین بنیانهای اسلامی انطباق داشته و براساس همانها نیز تفسیرها و تعبیرهای متفاوت از هر یک از همین مراجع و آیت الله ها و مفتی ها جاری بوده است>>ادامه>>>

دوشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۰

مرا مباد که بی مهر تو بمانم یار - گیل آوایی

یک آگوست 2011
مرا مباد که بی مهر تو بمانم یار
مباد روز و شبی نام تو نخوانم یار

ندانی دل به هوایت شود هوایی وای
تو نازدانه جهان منی جهانم یار

به موی تو که قرارم ربوده ای شب و روز
قرار بی تو ندارم بله چنانم یار

شراب از تو سراید پیاله از تو بگوید
شبان ِ مستی تو هستی شراب خوانم یار

چه خوش نشینی به بزم خیال عشوه نما
کرشمه های تو داند شرار جانم یار

زدوری ات چه بجان آمدم، زباده بپرس
خیال ِ روی تو داند چه می دوانم یار

تو ناز می کنی وُ دل به ناز می داری
ببین چه دلشده  نام تو بر زبانم یار

چنانکه یاد تو گویم پیاله فریاد است
چنان فغان کنم از دوری ات فغانم یار

گیل آوایی تو بسوز زین هوار ِ دوری ِ یار
بگو به باده چه شد همدم ِ شبانم یار



اینجا منم به سکوت غمانه ناشادم - گیل آوایی

 نیمه شب 30 جولای 2011
اینجا منم به سکوت غمانه ناشادم
اسیر آتش یاران ِ دور وُ هر یادم

ز دام رسته ولی بسته بال می خوانم
هزار شوق شکفتن، فسرده بنیادم

چه بود گردش این روزگار بی بنیاد
کجا شدم که غریبانه می شود دادم

وطن چه بود، کجا شد چه آمدش بر سر
که داغ دل بشود گریه گریه، فریادم

نگر که نام رفیقان به گریه می خوانم
مرا ببوس ِ عزیزان که داده بیدادم

وطن، وطن، که بنامت هنوز خونبارم
چه عاشقانه بنامت شده است هر دادم