ای خوش آن یاری که ما را شب هماغوشی دهد
گیل آوایی
ای خوش آن یاری که ما را شب هماغوشی دهد
یک دم از بی خوابی ی شبها فراموشی دهد
ای خوش آن آغوش گرم و بوسه های دلفریب
عشقبازی همچو جام می لبا نوشی دهد
ای خوش آن یاری که با ما مهربانی ها کند
چون شرابی در بغل مستانه چاووشی کند
ای خوش آن آوای آرامی که شبهای دراز
بهر نجوای دل ما نغمه در گوشی کند
ای خوش آن یاری که دارد دوست اما دورِ دور
گاه گه با کودک دل بازیگوشی می کند
ای خوش آن نازِ نگاری کز تغزل شعله وار
آتش شورَش دل ما را سیاووشی کند
ای خوش آن یاری که مشت ما به بغضی وا کند
آه اگر شهد خیالش باده مدهوشی کند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر