وقتهایی هست
نه خنده هایت خنده
و نه گریه هایت گریه!،
خیره به هیچ کجایی نگاه می کنی
بی انتظار
بی حرف
حواست نیست
چنگی به مُشت
خیرگی ات را هوار می زند
در بی جاییِ نابجایت
سنگی می مانی در سراشیبی کوهی انگار
منتظر سیلاب!
نه خنده هایت خنده
و نه گریه هایت گریه!،
خیره به هیچ کجایی نگاه می کنی
بی انتظار
بی حرف
حواست نیست
چنگی به مُشت
خیرگی ات را هوار می زند
در بی جاییِ نابجایت
سنگی می مانی در سراشیبی کوهی انگار
منتظر سیلاب!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر