چه شوری دارد پرنده کوچک در سر!؟
آوازِ نا به گاهی سر داده است!
در این باد وُ باران وُ انبوهِ گریزان ابر!
حالا ببین
تو هم بیا در این نا به گاهِ گاهانِ تلخ!
یک بار
فقط یک بار حتی!
شاید جورِ دیگری شد!، اگر دل بدهی چون همین پرندۀ کوچکی
که می خواند بر شاخۀ بی برگِ درختِ عریان
تا فصلِ تازه
مانده است هنوز
اما خوب!گاه می شود با حسی تازه
تازه شد!
یک بار
فقط یک بار حتی
همچون همین پرندۀ کوچک
فصلی تازه بیاغاز
یک لحظه به هیچ جای این تاریخِ تلخ! بر نمی خورد
شاید جورِ دیگری شد
نشد! بیمی نیست
پرنده می گریزد از این فصل
تو هم با آن!
دنیا را چه دیدی!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر