جمعه، آذر ۰۱، ۱۳۹۸

پایان آغاز است - داستان / گیل آوایی


پایان آغاز است
داستان
گیل آوایی
   شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ - ۲ نوامبر ۲۰۱۹/ هلند


 ( این داستان بلند و در سه قسمت نوشته شده است. برای خواندن متن کامل آن، روی پیوندِ داده شده" ادامه" کلیک کنید)
.....چشمانِ آبیش گیرا بود!. گیرا! نگاهش چنان مهربان و ژرف بود که وقتی نگاهت به نگاهِ او می افتاد، بخواهی نخواهی، در ژرفای نگاهش آرام می گرفتی. یک آرامشی به تو دست می داد که اگر بی قرار می بودی یا از چیزی به جان آمده بودی، مانند یک موجِ عاصیِ سرکشی که به ساحل می رسد و می گسترد، رها می شدی، آرام می گرفتی. مادرِ سوفی[1] را می گویم. زنی پا به سن گذاشته وُ از آب وُ آتش گذشته بود.......>>>>>>ادامه<<<


[1] Sofie / Sophie
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر