شاید بد نباشد در تب و تاب این همه خبرهای کمرشکن از وطنمان، چیزکی جدای این حال و هوا بخوانیم مصداق آن فرارسیدن نوروز که مردم بخاک و خون کشیده شده بودند و فرهیخته ای دلشده ی وطن، هوار برآورد که شادی باید گاه نوروز است
حالا داستان من است و این حس که شاید گپی جدای از تب و تاب کنون ِ این روزگار ِ بی همه چیز بنویسم اینجا
فکر کردم که شاید بد نباشد دو نمونه ی برخورد از دیارم گیلان بیاورم تا هم شوری باشدمرا و هم صفایی برای دوستان هم زبان و هم پا و هم راه من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر