یکشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۲

انبوه اندوه را به آهِ این سالها باد می دهم - گیل آوایی

مُشتخشمِ انبوهِ اندوه را
به آهِ این سالها باد می دهم
شاید بر دشتی بنشیند
که نه بوی خون دارد
نه آسمانش سوگوارِ آفتاب است.
آرزوهایم را چونان بذری می افشانم
در دل گورهای هزاران گم نامان خاکم
روزی روزگاری
که تردیدی در آن نیست
بهاری می رسد
با خیلِ سوارانی به تاخت
که  انبان آرزوهای بخون خفته گشایند
به آوازهای جنگل و ستاره
تا بدانند آیندگان،
کاین نسل
بخون خویش
زندگی فریاد کرده است

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر