انگشتها به نُت
زخمه های انتظارند
آوازی گم
دلتنگی پرواز می دهد
پروانه وار
دل به دل نبودن
بیتاب
ثانیه ها
ساعتهای صبوری در گذر
گامهای خیال
هوار تریدند
تردید!
نگاهی به راه
آمد وُ شدِ انبوهی ست
بی آشنا!
2
دردی نیست
کاری تر از دردی
دور مانده باشی
بی های وُ هوی!
تنهایی بال گشودن
هنرِ پرواز است
بالهای اسیر
در چون و چرای هزاران
تن
تنهایی را
دلتنگ بودن!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر