مات
گیل آوایی
16آوریل 2010
زخم
کاری بود
درد هم!
بار بر دوش
شانه های ستبر
ماجرا می کشید از دل حادثه
چونان نازکانه گامهای غزال وحشی
خیز خیز خیزان!
شوق رستن بود
شرار جنگلی هوار!
از در و دیوار می بارید
و بارید
و می بارد هنوز!
نه ستبرانه شانه ای مانده
نه نازکانه گام غزالوشانه ای!
آماجهای مخدوش!
تردیدهای کوهآوار!
آمالهایی که خیال می بافد دریغانه
آه
کمر می شکند سربداران به دار!
داغ این همه فاجعه!
چه حادثه ای رفت بر ما!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر