اکتبر2012
پیشنویس
ز ناز چشم تو شب با دلم
چه ها می کرد
به هر پیاله چو آهی غمت
هوا می کرد
هوای کوی تو در دل
خیالها پر داد
چنانکه گویی زکویت ترا
صدا می کرد
نبودی قهر ترا دل به
ناله ها سر داد
چو اشک باده زچشمم چه
گریه ها می کرد
به سوز و ساز دلم زخمه
های غم می داد
زشور نغمه و دشتی خدا
خدا می کرد
چنین هوای تو دل می دهد
غمین آواز
اگر چه یاد توام مست بی
هوا می کرد
وفای باده بنازم که تا
سحر پا داد
زحالِ دلشده ام چشم تو
صفا می کرد
عجیب نیست اگر شب بگوید
از این راز
چو اشکِ دیده به راهم
رُخَت وفا می کرد
تغزلی که بیاد تو کرد
گیل آوایی
به هر پیاله چو نوشی، ترا صدا می کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر