شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۱

ای دوست، یار، یاور، ای مهربان چو باران - گیل آوایی

بیست وسوم فوریه 2013

ای دوست، یار، یاور، ای مهربان چو باران
جان ها به لب رسید از اندوه  روزگاران

جامی بگیر، شوری در جان ما بیافشان
آتش به جان ما شد بی مِهرِ غمگساران

دستی بگیر ای دست پایی بکوب ای پا
از خود دمی بیاغاز شاید رسند یاران

دلها فسرد ای داد، مستی نمی رسد داد
باید زجان شراری، آتش ز بی قراران

ای تازه تر زگلبرگ، ای مهربان تر از خاک
ای برگ، ای شکوفه، سهمی ده ازبهاران

شب می درد دلِ ما، حسرت غریو شادی
جانان، جهان، همآواز، همراه کن سواران

ای جانِ مهربانی، ای مهربان تر از جان
سوزی به ساز ما کن، چون زخمه های تاران

مستی مگر سفر کرد، کزباده مستی ناید
یاری کجا شد ای داد از داغ سربداران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر