هنگام
طوفانی ست خشم باغ
داغ می شمارد
سینه
سینه
زاغ!
خاکسترین شبِ سوک ار که روزگار
ما آتشیم باز در این رزم و کارزار
فریاد می برد هر کو در این دیار،
خونین دل است زاغ:
ای داد داغ!
ای داد باغ!
طوفانی ست خشم باغ
داغ می شمارد
سینه
سینه
زاغ!
خاکسترین شبِ سوک ار که روزگار
ما آتشیم باز در این رزم و کارزار
فریاد می برد هر کو در این دیار،
خونین دل است زاغ:
ای داد داغ!
ای داد باغ!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر