آه اگر اشک هم صدایی داشت
همچون ضجه-فریادی
که جهان بگیراند!
کاش سکوت
کزکرده ی غمگینی نبود
خشماآوازی بود که خیابانها بلرزاند!
کاش گذرهای بی ازدحام
نهفته بغضهای اندوهگین نبود
پایکوبانِ هجومی بود دست در دست
رقص پیروزی
بر عزای آن که انسان را به عزا نشانده است
کاش
سخن از اندوه نبود
کاش سخن از عزا نبود
کاش عروس بخت خود بودیم
حاکم به خاک خویش
بر سرنوشت خویش
کاشکی چنین بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر