این هم پیشنویس یک غزل، با شما دوستان
قسمت می کنم
امروز به غزل دل داده ام انگار! تا کجا
بکشد مرا!؟ شیطان داند!
16مه2012
ای که تو در خیال من شعر ترِ شبانه ای
بوسۀ هر پیاله ای، واژۀ هر ترانه ای
آه تو رقص بودنت نقش شراب جام را
عشوه گری، شرار جان، بودن هر بهانه ای
دل چو به شور می زند، زخمه تار می شوی
زمزمۀ دل مرا وسوسه ای، جوانه ای
گیسوی جنگلانه ات، چنگ خیال می شود
سر چو به شانه ات نهم، همچو زمین و دانه
ای
نازِ گلی، شکوفه ای، شهد شراره های من
وای که آتش مرا کرشمه ای، زبانه ای
جان منی، دیارِ من، یاد قشنگِ خاک من
غربتِ روزگار را حُرمتِ میهنانه ای
ره به کجا برد دلم، در این سرای بی کسی
دلشده تاسیانه را تو خانه ای تو خانه ای
آه که طعم بوسه ات، بادۀ ناب همدمی
سوسوی هر ستاره را، گستره ای، کرانه ای
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر