مانده در تیره شبی تنها مست
در هوایی ابری
از کران تا به کران تاریکی
شبحی گاه به گاه
شکلکی می زاید
همنوایی کند این گستره نا آرام
در هم آغوشی با ساحل و من
یادمانی
دل پر درد مرا می کاود
در هوایی ابری
از کران تا به کران تاریکی
شبحی گاه به گاه
شکلکی می زاید
همنوایی کند این گستره نا آرام
در هم آغوشی با ساحل و من
یادمانی
دل پر درد مرا می کاود
می تراود اشکی...>>
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر