دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۱

ندانی نازِ نگاهت چه کارها می کرد - گیل آوایی



دهم سپتامبر2012

ندانی نازِ نگاهت چه کارها می کرد
چو رقص باده به چشمم نگاهها می کرد

کنون که رفته ای با باد حادثه اما
بیاد آر که چشمِ تو ام چه ها می کرد

بسی بیاد تو مستانه شب کشیدم آه
سبو سبو به دلم یادِ تو وفا می کرد

پیاله نقشِ نگاهِ ترا به دل می داد
نوای زخمه تاری غمم دوا می کرد

تو رفته ای منم وُ یادهای این بیداد
هوار خشمِ مرا عکسِ تو نگاه می کرد

به اشکِ دیده رُخَت را به باده دادم، آه
ندانی دل به هوایت چه ناله ها می کرد

کرشمه های ترا لحظه لحظه دارم یاد
دریغ کاین همه آتش به جان ما می کرد

هنوز یاد ترا شب پرنده می خواند
همان که نام ترا یک سره صدا می کرد

به قاب عکسِ تو چشمانِ من شود فریاد
چرا زمانه چنین با دلم روا می کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر