یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۴۰۱

انتشارِ " پیرایه های غربت"- مجموعه داستان - گیل آوایی

 

پیرایه های غربت

مجموعه داستان 1401/2022

برای دریافت/دانلود کردن این کتاب اینجا کلیک کنید. 

انتشار" آوازهای بی نُت"- مجموعه شعر- گیل آوایی

  

آوازهای بی نُت

انتشار مجموعه شعر تا 1401/2022

دوشنبه، مرداد ۰۳، ۱۴۰۱

زیستن... - گیل آوایی

غریبانه زیستن

غریبانه مردن

و این

فاجعۀ بهزیستنِ ما بود آمیگو!

نبود !؟

پنجشنبه، تیر ۱۶، ۱۴۰۱

سه شعر فارسی - گیل آوایی

اشکهایت را با هیچکس قسمت نکن آمیگو!

گریستنِ در تنهایی،

ماجرای دیگریست!

.

گاه خواستنیست

گاه ناگزیر

گاه شوق است

گاه اندوه

گاه آوارِ دلتنگیست بر دلت!

و

این را فقط خودت حس می کنی!

.

دوری وُ نزدیک!،

نزدیکی وُ دور!

.

دلتنگیهایت را با چکه چکه اشکهایت قسمت کن!

.

هق­ هقِ تنهایی­ ات

آواز بلند حس توست در تو

و بارانی که دل داده ای حتی در آفتاب!

.

نه!

اشکهایت را با هیچکس قسمت نکن آمیگو!

 

2

"وزیدنِ در باد"

باریدن در باران

پریدن در پرواز

گفتنِ نه به جنگ

رفتن با هر آنکه هماوازیست

در آوارِ زر و زور

 

چنین است آمیگو

دستهای تهی به مُشت

به آن که در بالا به ما

به زور و زر

فرمان می دهد

 

ما،

یگانه است آوازهای ما

ما،

انسان را به انسانیت فرا می خوانیم

 

زمین از آنِ ماست

 

"وزیدنِ در باد"

باریدن در باران

پریدن در پرواز

گفتنِ نه به جنگ

رفتن با هر آنکه هماوازیست

در آوارِ زر و زور

.

ماییم و جنگلی که در آنیم!

.

پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ - ۷ ژوييه ۲۰۲۲/ خواسته بودم " وزیدنِ در باد" از باب دیلون را به فارسی برگردانم اما آنچه خواندید را نوشتیم!

حسی که از " وزیدن در باد" گرفتم.

3

یورش ناشکیبای پرنده هاست باز

بامداد است

و من

دل به آرامش بامدادی داده ام

اما

آه صدای پرنده ها....پرکشیدنهای نابه گاهشان، فوج فوج آمدنشان

هیاهوییست باز

غوغای پرنده  هاست انگار

نه غوغا که جنگ است فریاد است خشم است

باید کاری کنم.

نه آرامشی ست در این بامداد

نه تمرکزی به چیزی

مُشتی دانه در کاسۀ دانه هاشان

ساکت می شوند!

سهم پرنده ها سایه اندیشه های من است

آرامشی که پرنده  ها داده اند!

سهم پرنده ها شکار نیست دانه است!

باور کنید!

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۴۰۱

نام آویر - گیل آوایی


1

 هوار می زند در من

آوار می کند انگار

ویرانۀ با یاد رفته را

راستی کجا هستم که چنین

نزدیکترین کودکیم را نقش می زند

رودی وُ باریکه راهی وَ سبزاسبزی کرشمه وار

باد در گذرِ سکوتِ شالیزار است

تنها آوای تنهایی

در پیچاپیچ گیسوی شالی

تا کرانۀ دور

تا کلبه ای گم میان درختان

دست در دست  کودکی گریزپای 

هستم و نیستم

من کجا هستم

که چنین پرتاب شده ام به ناکجایی

که نیست دیگر

پیرانه گم شده ­ای مانند

چون من!

یکی صدایم می زند گویی:

آهای....نام آویر!

تی درسا بخان!

2 

چیزی در من با من است

منِ من شاید

پا به پا

یاد به یاد

دستا دست

گام به گام

می آید می برد

می رقصد

می خرامد

آرام است

رام حتی گاهی

می خروشد

دریای خشم است دریاوار

موج موج روَنده ناایستا

روَندی روان تا ناکجای کرانۀ دورِ دورِ دور

تا مرز نگاهِ گم وُ مات وُ حیرانیِ همۀ منِ با من

می اندیشاند مرا

چونان پریشانگیسوی یاد و یادواره های بی پایان بی انتها بی حساب

چیزی در من با من است

این حریصِ عصیانگرِ رامِ ناآرام حتی

پیاله ای بیاور

پیاله ای

مستانه شاید حالی دست داد

دست دادی حتی

تو باش و بهانه ای

نگاهِ تو باشد و منِ من

مست

دیلمان می خوانم

اگر

اگر

اگر نگاهت پا دهد!

چهارشنبه، اسفند ۰۴، ۱۴۰۰

خاک مادری - گیل آوایی

نزدیکترین همارۀ اندیشه و خیال است وطن

دردا

هست و نیست!

2

و چشم اندازی با نُتهای گمشدۀ آوازی آشنا

در حیرانیِ نگاهی مات

نقش کدام یاد و خاطره می زند مست!

3

چنین است دوست من

غربتِ غریبی

گِرهَش باز نمی شود

هنگام چنگ می زنی خیال  پا به هوایت

آه می کشی آه

آه خاک مادری!

 

گیل آوایی

چهار شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۳ فوريه ۲۰۲۲

پنجشنبه، دی ۳۰، ۱۴۰۰

برای تو می گریم ایران! - گیل آوایی

برای تو می گریم ایران!

در دورترین نزدیکِ سرگردانی! 

پریشانی جنگلی مانند

آواز می دهم باز

دلتنگم دلتنگ!

دیریست

پرتاب شده ام گویی

هفت کوه و هفت دریای ناکجای این جهان

هوارِ ناروایی یک تاریخ بر شانه هایم

می خوانم وُ می روم

بر گسترۀ تنهاییِ موج موج

گام به گام

کرانه ای چنگ می زند

نگاه ماتِ به بارانم را

چه  آوای غریبیست دیلمانی!

نجوای همارۀ این سالهایم! 

تندر واره ایست آوار این همه

چه توانم کرد!؟

دامِ اندوهباریست روزگار این سالها

و پرتاب شده ای هر چه بادا باد

چنین است باز

اکنونِ من

برای

تو

می گریم

ایران!

.

شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱ فوريه ۲۰۲۰