پنجشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۹

آن وُ این سالها- گیل آوایی

آن وُ این سالها
گیل آوایی
دسامبر2010

ابر وُ کوچ بی سامان
هوار مرا
باد می سراید
در گذرگاهان بی گذر

باغ کودکی ام
آوازهای بازی بیخبری را
هنوز ساز می کند
گاهان گریزهای خیال پا به گریز
در به در

کوچ وُ کوله وُ حیرت ِ وامانده ای
که می گیراند
از کجا به کجا
در آن وُ این سالها!؟

جنبش سبز بدون فکر و آماجهای ملی، جنبش نیست - گیل آوایی

یک واقعیت را بدور از هر گونه پوپولیسم و شخصیت پرستی و قهرمان سازی ای که جامعه ی ما گرفتار آن است، می خواهم بگویم که اعتراضات پس از افتضاحات ریاست جمهوری در حاکمیت خونبار اسلامی، برایند سه دهه از مبارزه و سرکوب و تحقیر است که در یک فرصت مناسب برای چندمین بارفریاد خود را هوار زده است و این بار نیز همانند سالهای سرکوب دانشجویان در زمان ریاست تدارکاتچی ِ گفتگوی تمدنها، خود را نشان داده است اما زیرمجموعه ای از درون حاکمیت با توان و گستردگی بیشتری از یک سو همسو با نفرت و اعتراض عمومی و از سوی دیگر مهار پتانسیل نیرومند اعتراضات، با آن همراه بوده است.

چهارشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۹

نجوا - گیل آوایی

نجوا
گیل آوایی
دسامبر2010


آیه های عبث
حادث حدیث کرد به حادثه های بلاهت فریب
وحی دروغینی که مناره و ناقوس
جار زدند
تا تقدس قدیسینش بدانند راه باختگان جهالت نشین
روزگار سیاهی و نفرت
فضاحت بندگی بیهوده ای بپوشانند بشریت نابینای چشمباز
که همیشه نیاز
که همیشه گناهکار
که همیشه بدهکار
که همیشه بردگانی به سیاهی لشکر در کار
با لا پوشانی هماره ی همسوی باد
ریاکاری ماندگار ابلهانی به بلاهت ماندگار

چه درد غم انگیزیست

فریادهای به اینهمه انکار
چونان برامد خورشید
هربامداد
چشمی به تماشای سِحْر سَحَرگاهان
چشمی به ندبه و زاری آیه های عبث
آه اگر نه ِ ابلیس را
می ستودند با من



سه‌شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۹

اتحاد ملی برای سرنگونی کل ِ حکومت اسلامی یک ضرورت و یک وظیفه ی ملی است- گیل آوایی

اتحاد ملی برای سرنگونی کل ِ حکومت اسلامی یک ضرورت و یک وظیفه ی ملی است. با مبارزه ی سازمانیافته و هدفمند می توان سرکوبها و دیکتاتوری سازمانیافته را در هم ریخت

ادامه<<<

یکشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۹

غول اسلام و وحشت آیت الله ها – گیل آوایی

از آنچه که در الجزایر و سومالی و سودان و پاکستان و افغانستان یعنی القاعده با همه ماجراجویی های ابلهانه اش که آب به آسیاب همه آن کشورهایی می ریزند که هماره ی تاریخ بر گرده کشورهای فقیر و خاک بر سر! سوار شده و می شوند؛ بگذریم، غولی از چراغ جادوی آیت الله ها و مراجع تقلید در ایران اسلامی بیرون آمده است که خود ِاین خرافه مستان ِ نان به صدقه و سهم بلاهت ِامام خور، از هیبت خونبار و سرکوبگرانه ی آن به وحشت افتاده اند.
می گویم به وحشت افتاده اند زیرا به راحتی آب خوردنی یک آیت الله، یک مرجع تقلید شیعه، بدست جانیان اسلامی یعنی جوجه حزب اللهی های دیروز، سکه ی یک پول می شود اما جز هارت و پورتهای توخالی و راه به هیچ جا نبردن، کاری نمی کنند! کجا شد آن فتوای جهاد!؟ کجا شد آن عمامه از سر برگرفتن و پا برهنه درکوچه خیابانهای شهر راه افتادن و فریاد ِ وا اسلاما سر دادن!؟



پنجشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۹

حکومت جانیان اسلامی و سرنوشت یک ملت - گیل آوایی

امروز هیچکس نیست که ریاکاری و قتل وغارت درحکومت اسلامی را انکار کند. حکومت الله بختکی اسلامی، جان و مال و آینده ملت و میهن ما را در چنان گرداب هولناک ِ تباهی می برد که برون رفت از آن تا نسلها غیرقابل پیش بینی است.


دروغ و ریاکاری در همه ی جنبه های اجتماعی و اخلاقی جامعه ریشه دوانده است. خرافات بیداد می کند. قدرت و حکومت دردست مشتی ابله جنایتکار جمع شده و به هر پلیدی و جنایتی برای در قدرت ماندن دست می زنند.

جانیان حاکم در حکومت نحس اسلامی، خود نیز بخوبی می دانند که در چه منجلاب متعفنی گرفتار آمده اند و برای لحظه ای رهیدن از این کابوس چنان به هرج و مرج و بحران آفرینی و بیشتردر بحران غلتیدن دامن می زنند که اصل ماجرا را شاید لاپوشانی کنند.

آخوندک ِحقیری در میان مجیزهای مشتی مزدور ِ حقیر تر از خود، باورش شده است که چیزی بارش است و می تواند از این باتلاق ِخود آفریده رهایی یابد. مرگ و نباهی و فریبکاری و دزدی و حقارت از بالا تا پایین این حکومت ِفاسد و نالایق را در خود گرفته است. همه شان به راحتی آب خوردنی دروغ می گویند و هر حقیقت عریان و آشکاری را، خود فریبانه! انکار می کنند و با وقاحتی که فقط از خود این جانیان بر می آید، بر دروغها و ریاکاری شان اصرار می ورزند، تو گویی که خود انکاری از اصل حقیقت می کاهد!

و اینهمه از این حکومت ننگین، برآمده از همان گام نخستین فریبکاری آیت اللهی بود که جنایتکارانه

شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۹

بی هیچ تعارفی بگویم که ...- گیل آوایی

نامه ی خانواده ی نوری زاد به خامنه ای: ماموران انتظامی، برادران شریف و بزرگوار لباس شخصی، حجاب از سر ما برکشیدند و بر سر و دست ما تا توانستند نواختند(بخشی از نامه ی خانواده ی محمد نوریزاد ه خامنه ای)ا
نامه این اسیران در چنگال قاتلان را خواندم و من نیز دلم مانند هرایرانی دیگری به درد آمد و گُر گرفتم از اینکه چنین برخورد جنایتباری در وطن من رخ می دهد که خانواده ی اسیر چنین می نویسد:ا
بی آنکه بخواهم در چنین شرایطی که اینان گرفتار آمده اند مشکلی به مشکلشان بیافزایم، می خواهم بگویم که اینان چه می کردند وقتی دختر ِاسیر ِ در همین قتلگاه اوین را شکنجه می کردند( می کنند هنوز!)، تجاوز می کردند( می کنند هنوز!)، اعدام می کردندمی کنند هنوز!) و همین ماموران انتظامی و برادران ِهم اینان و بقول خودشان شریف! و بزرگوار! که دختران اسیر را شکنجه و تجاوز و اعدام کرده بودند، با جعبه ی شیرینی به خانه ی خانواده ی دختر به قتل رسیده در قتلگاه اوین، می رفتند و خبر تجاوز پیش از اعدام ِ دختر را به آنان می دادند!ا
یا
پس از شکنجه و تجاوز و اعدام پسر خانواده ای، پول گلوله را از خانواده او طلب می کردند!ا
آن زمان و این زمان! همین خامنه ای بود و همین لباس شخصی ها بودند که از سوی اینان برادران شریف! و بزرگوار نام برده می شوند!ا
بسیاری از همان لباس شخصی های دیروز، رئیس جمهور و وزیر و نماینده و سفیر و مدیر و میلیادرهای امروزو حتی اصلاح طلب ِ همین حکومت سراپا فریبکار و نکبتبارند!ا
بی هیچ تعارفی بگویم که همه ی این به اصطلاح اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها و چه و چه، محللهای قاتلان در حکومت اسلامی و دوران یک گذار فریبکارانه ی این حضراتند تا از آتش خشم مردم ِ بجان آمده و دادخواهان آنهمه جنایتی که بر مردم و سرزمین ما رفته است، در امان بمانند!ا
اینها را گاه به گاه می گویم و می نویسم تا همان خطایی را که در انتحار 57 کردیم، تکرار نکنیم و خمینی های بزک شده ی شرماگین ِ امروز را بشناسیم که با چه تفکر و فرهنگ و برنامه و بزکهایی سوار بر گرده ی مردممان شده و می شوند!ا
ورنه شدیدا به این شاه بیت باور دارم که می گوید:ا
مردی نبود فتاده ای پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

با مهر

گیل آوایی
بیست و هفت آذر 1389

جمعه، آذر ۲۶، ۱۳۸۹

تو و من - گیل آوایی

تو تاخت زدی به تاراج
من کوله بر کشیدم از خاک و خاوران
تفنگها
مرز میان من و تو
انفجار فریاد بود
جنگل و سربدار
تو نشیندی و تاختی
تاخت و تاز
تازانه
تازی به قهقه
بلاهت را پاس داشت به قسمت قرنها خرافه میراثش
خوش خدمتی ات شد اینش که مکه، مدینه، بیروت
نعره ها به تشویق تو هورا کردند لابه مرگ
و تو تاخت زدی مرا
به تاراج و خاک به ویرانه نشست از اینهمه سوگ
که تازانه تازیدی
و من عبرت یک تاریخ را باورم بود که ماندم
هستم هنوز
روز حساب
تو هستی و من
مرزی نخواهد بود دادخواهی مرا
که ترا باز بجویم از آن همه ناروا تاخت که تازیدی
آیا مرگ تو
آخرین روزمرگی این خاک خواهد بود!؟
پیش از سبزانه بهاران در راه!ا
من به همین امید زنده ام
و تو مرده وار کابوس ات می شماری
با هر فریاد من

از کمک ماهانه ی 25 میلیون دلاری حکومت اسلامی ایران به حماس! تا کاج یازده میلیون دلاری در ابوظبی!-گیل آوایی

دراخبار رادیو شنیدم که یک کاج کریسمس یازده میلیون دلاری در ابوظبی یعنی همان شیخ نشین نیم وجبی که ادای یک کشور را در می آورد،برپا می شود و با شنیدن این خبر تصویر غم انگیزی در مقابل چشمانم جان گرفت نه اینکه از شکوه یک جشن در جایی از این دنیای غم انگیز دچار بخل و حسادت شده باشم! نه! بلکه از بلای خانمانسوزی دلم بدرد آمد که در ایران بلازده ی ما حکومتی بر سر کار است که ماهانه 25 میلیون دلار به حماس در غزه کمک می کند اما خانوار ایرانی از داشتن یک وعده غذا!، محروم است و کودک ایرانی در حسرت یک لقمه نان شب، بی شام سر به بالین می نهد و حکومتی که نه ربطی به عرب یا فلسطین و غزه دارد و نه سر پیاز آن ماجرا و نه ته پیاز آن است از سفره ی تهیدستان ایران می دزدد و به شکم مشتی خرافه مست ِ قاتل می چپاند! اما

از نژاد وُ مرام وُ فرهنگ وُ تفکر و قوم وُ قبیله ی همان مشتی خرافه مست قاتل، که نان به تحمیق و گرو کشی مردم گرفتار آمده در تیره روزی وا اسلاما،می خورد؛ کشوری عربی! برای جشن کریسمس درخت کاج یازده میلیون دلاری برپا می کند!

پنجشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۹

چرا قاتلان شریفترین فرزندان این آب و خاک را بزک می کنیم و با این همه تجربه های خونبار هنوز گرد این جانیان، الله اکبر و حسین حسین می گوییم!؟ - گیل آوایی

تردیدی نیست که ملاک آزادی و حقوق انسانی و کرامت انسان از نگاه همه ی آنانی که برای برقراری یک جامعه ی آزاد و مردم سالار مبارزه  می کنند با آنچه که حکومت اسلامی نعره می کشد و لابه می کند، تفاوت صدو هشتاد درجه ای دارد و کاملن در دو سوی نیکی و پلیدی قرار می گیرد اما در چند و چون چنین ملاک و نگاه به انسان و کرامت انسانی به تفکر و باورهای شخص بر می گردد که آنرا تبیین می کند یکی از تجربه های خونبار ما ایرانیان از سر گذراندن نشیب و فرازهای همین مقوله است در تب و تاب جامعه ی ما که اگر از دورهای آن بگذریم و به همین سه دهه از حاکمیت خونبار اسلامی نگاه کنیم در می یابیم که هر آنچه بر سر ما و سرزمین ما آوار شده و حرمت و کرامت از جامعه و مردم ما زدوده است، ملاکهای دینی یا در یک کلام همان بینش آخوندی به جامعه و فرهنگ و انسان است.

سه‌شنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۹

برای رهایی راستین از بختک حکومت اسلامی تقابل با همه ی این حکومت است و دل خوش نداشتن به جابجاییها و تغییر چهره های این حکومت ننگین! – گیل آوایی

همانطور که بارها نوشته ام و گفته ام، از نگاه من و بسیاری از هم اندیشان من کل این حکومت با همه ی مجموعه ها و زیرمجموعه هایش نابجا، ناروا، بی اعتبار و غیرقانونیست و همه ی حرف و تلاش و خواسته ی من تقابل پیگیرانه با این حکومت، ستیز با این حکومت و دور ریختن فرهنگ و تفکر و باورهای قهقرایی و خرافه مستانه ی این خدافروشان است حال چه با خاتمی باشد چه با موسوی یا کروبی یا مصباح و خامنه ای و نوچه های قاتلش که به جاه و مقام رسیده اند.

دوشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۹

گندشان بزند که گند زده اند به همه چیز

مدیریت جهانی حکومت اسلامی!!!گندشان بزند که گند زده اند به همه چیز!!!با خواندن این خبر، اقتدار حکومت اسلامی را خودتان حدس بزنید، آن در داخل کشور و اینهم در خارج : شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی اعلام کرده که سه کشتی باربری این شرکت که در آبهای سنگاپور توقیف شده اند، در هفته جاری به حراج گذاشته می شوند.

شنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۹

خدامستان بی چشم و رو – گیل آوایی

خدامستان بی چشم و رو – گیل آوایی

بی پرده
پرده دریدی دریده رو
بر کدام حادثه حادث شدی
که حدیث
از لای پای حرام احرام می کنی
تا حریم اینهمه لاطائلات ببافی
بیین
سنگ سیاه
سوده به هزار لابه ی مفتی که حاجی هنوز
سبیل می چرباند
خدا و خلق و شیطان رنگ می کند
دریغا بلاهت، بازار گرمی خرافه مستان است
به عمامه های تا یک من فریبکاری خدایتان
که صاحب به چاه آب کشد قداست بی چشم و روی
وقاحتی که هنوز بشریت داغدار می چزاند

ناتمام
گیل آوایی

نمی دانم کی نوشتم ولی باید با حج و مج و مراسمی از این دست ربط داشته باشد

پنجشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۹

سبزانه ی خاک وُ رزم جانان یاران

سبزانه ی خاک وُ رزم جانان یاران
سرخ است وطن زخون یاران یاران
برخیز وطن ز زخم این اهرمنان
می خواندمان چو سر بداران یاران
....
ایران وطنم، جهان من ایـــــران است
هم ظاهر و هم نهان من ایـــران است
جـــــانم گر از آغوش وطن مانده جدا
هر جا که روم، روان من ایران است
......
ای دادِ وطن، وطن سیاهپوشان است
خونبارش ِ ماتم سیاووشان است
برخیزیم و آتشی بگیرانیم باز
کاین خاک زخشم آرشان جوشان است
.......
دردا زوطن به خون دل می خوانیم
با داغ و درفش و سوز دل می خوانیم
تا بوده وطن وطن پرستان را یاد
غمنامه ی یار زیر گِل می خوانیم

گیل آوایی

سه‌شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۹

پایکوبان به لج - گیل آوایی

پایکوبان به لج
گیل آوایی

خیابانها در له له انتظار گویی
کاین پایکوبان
شوقانه مست
لج لج لجانه
دستها چونان جنگلی سبزان سرو
زنجیرهای آیه و اهریمن می درند

دوشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۹

توریست و ترجمه ی جمکران* - گیل آوایی

یک توریست خارجی همراه با مترجم خود برای سر در آوردن از جمکران به آن محل می رود. از مترجم خود می خواهد که از یکی از مردمی که آنجا بودند بپرسد جمکران یعنی چه.

مترجم رو به یکی می کند و می گوید این اقای خارجی می پرسد جمکران یعنی چه؟
یارو کمی دور و برش را نگاه می کند و می گوید: جمکران یعنی جمعیت ملایان کونی رانده شده از نجف
مترجم در حالیکه با خود فکر می کرد که چگونه ترجمه اش کند، به خارجی می گوید:
He says Jamkran is the abbreviation of : The refugee homosexual mulla’s deported from Najaf-Iraq
توریست خارجی تعجب کرده و می گوید:
What!? They themselves are homo but the excute homo’s!? lets ask another one!
چی!؟ آنها خودشان همجنس باز هستند بعد همجنس بازها را اعدام می کنند!؟ از یک نفر دیگر هم بپرس لطفن
سپس به یکی اشاره می کندو می گوید :
Ask him, he may know what Jamkaran means?
از او بپرس: شاید او بداند جمکران یعنی چه
مترجم از کسی که گوشه ای ایستاده به آنها می خندید و توریست به او اشاره کرده بود، پرسید: این توریست می خواهد بداند جمکران یعنی چه؟
پاسخ می دهد: جمخته موللایانه کوسپراخار رُو باوردده ایرانا نکبته جا
مترجم گفت یعنی چی!
جواب می دهد:
خاب آقاجان این دیگه کاری نداره که! ج یعنی جمخته، م یعنی موللا، ک یعنی کوسپراخوار، ر یعنی رُو باورده، ا یعنی ایرانا، ن یعنی نکبته جا
مترجم گفت:
چه جوری ترجمه اش کنم!؟
گفت خودم ترجمه اش می کنم!
The fucked up mother fucker mulla’s destructed iran with misery

* این مطلب بصورت یک پیام برایم ارسال شده که بر اساس آن چنین درآورده ام. با پوزش از خوانندگان اگر با نوع واژه های بکار رفته موافق نیستند

شراره های دلم - گیل آوایی

شراره های دلم
گیل آوایی
دسامبر2010

شراره های دلم را
به یادها پیوند داده ام

آبها
آینه ی جاری

بودن ِ یک کرانه ی بی انتها
تا یک دریا
پایکوبان به لج
موج وُ اوج وُ نامانا

دلم
کوله ی آوازهای سکوت وُ بند وُ پنجره
تا بیکران خیال
بال می زند

پَر وُ پرواز وُ یک خاوران فریاد

مشتها هنوز
آهیخته خشم
دار وُ دام وُ داغ می درانند

شنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۹

شانزده آذر - گیل آوایی

 شانزده آذر روز دانشجو
گیل آوایی

گل هزار آواز می شکفد در بهار گلوی من
وقتی
هراس می دری
در چنبره ی چنگال خونین استبداد
آزادی می سرایی به هر گامت
سنگفرش این خاک
له له هزار ساله چشیده است
تا بهاری که تو فریاد می کنی
چه پرواز پُر شوریست پَر کشیدن
در کرانه ی رنگین کمان دستهای تو
مشتخشم بجان آمدن از هزار تحقیر
که ستیزت است
با سلیطگان ِبرهوت ِخون وُ خرافه وُ ندبه
گزمگی ساز کرده اند
بیهوده
عبث
میرا

وای که راهواری ات
پرشور
آفتابخیز آرزوهای فروکوفته ی من است
دلم غنج می زند
از برای اینهمه که از دستان تو می شکفد


شنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۹

خاکستری نگاه تو - گیل آوایی

خاکستری نگاه تو
هنوز آسمان یادمان مرا می باراند
چه کوچ غم انگیزی بود
آخرین بدرود تو

کوهواره اندوهی پرکشان خیال است
در گستره ی یک دنیا بی تابی
که به هیچ جایی راه نمی برد

زمزمه غم انگیزترین آوازهای جهان
جان می گیراند در گم گشتگی سالهای بی تو بودن

پیوند غریبیست خاک و خاطره
بکر و بی هیچ جابجایی از اینهمه که رفت


ترا
همچون خاک به تاراج رفته
آواز می دهم
تو هستی وُ یک کوله از وطن با من
بسان خاکستری نگاه تو
که دست بر نمی دارد نگاه مات ِ تا یک گستره بیتابیم

سه‌شنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۹

ایهالناس کجایید وطن در خطر است - گیل آوایی

ایهالنـــــاس کجــــــــــایید وطن در خطراست
رهبر بی خــــردان در پی از آن بدتــــــر است
 

مجلسی هست که از بیخ عــرب گشته و لیک
خرَکی مرجع تقلید دو صـــــــــد کره خر است
 

آنکه خود آیت ِ حق گفت به نا حــــق پیوست
وین سیه روزی ِما ناشی از آن سگ پدر است
 

آنکه بر گور ِ کســـــان آیه ی قرآن می خواند
غاصب خاک وطن گشت و وطن در حذر است
 

زن و مرد، پیر و جوان هر که به ایران دل داد
یا سر دار شد و یا به جهـــــــــان دربدر است
 

بوسه بر دست که می گفت چنــــان شد امروز
کارگر سهمی شلاق شد و خاک به ســر است
 

ایهالنــــــــــاس بهوش آی که این قوم خبیث
گر به بمب اتم آید ضرر اندر ضـــــــرر است
 

گیل آوایی تو فغان گوی از این بخت ســــیاه
که وطن در خطر اندر خطر اندر خــطر است

پرسیدن چه از رهبر!؟ فتوای جهاد است اگر هنوز شرمی از انسانیتشان است - گیل آوایی

متن زیر نوشتار ناتمامیست که میان کارهای روزانه ام مانده بود و به همانصورت در اینجا می گذارم
پرسیدن چه از رهبر!؟ فتوای جهاد است اگر هنوز شرمی از انسانیتشان است
گیل آوایی
نوامبر2010
چندی پیش رهبر حقیر قاتلان به قم رفت تا بی آبرویی جنایتبارش را پشتیبانی ای دینی سامان دهد. از سوی عزیزانی چند در بی چرا روزگار ِ تحمیلی این حکومت ننگ و خون، به عمامه گُنده های حوزه خامنه ای و خمینی پرور، نامه نوشتند و از آنها خواستند که از خامنه ای بپرسند چه جنایتهایی شده و چرا!؟ در چند و چون نوشتن این نامه و طرح دلیرانه ی موضوعی حرفی نیست و هرچه هست از زبان و گامشان ستایش می کنم اما سکوت  در ناگفته های چنین اقدامی را بر نمی تابم و می گویم.
آنچه که در کلیت ماجرا مطرح است حداقل برای همه آنانی که به همین دین و ایمان و اسلام باورمندند و هنوز بر همان ارزشهای واهی اسلامی شان پا می فشارند، یک سو دین اسلام است و یک سو جنایتهایی که حکومت اسلامی می کند. یک سو دفاع از دین اسلام است یک سو بایسته هایی که هزاران بار طی قرنها نشیب و فرازهای تاریخی و فجایع سیاسی/اجتماعی/فرهنگی از این دین و باور خونبار شاهد بوده ایم. بسان هزاران بار عربده کشان همین حضرات که اگر خلخالی از پای زنی نصارا گم شود، حضرت امیرشان چه و چه می کند! و در همین راستای قسط و عدل و برابری( و ارزشهای به باور من واهی با توجه به ساختار بشدت متضاد و جاهلانه اسلام)، آنچه که نه در 1400 سال بلکه همین سه دهه از حکومت اسلامی بر سر ایرانی از هر دین و باور و مذهب و قوم و تباری، آوار شده، نه اینکه جای پرسش باشد که جای جهادشان است و ستیزیدن با جانیان ولایت فقیه که حکومت اسلامی بر پایه ی آن و با تکیه به همه ی اصول و اساس همین اسلام حضرات آیات! از هیچ جنایت و قتل و غارت و فریبکاری و دروغ دریغ نکردند و هنوز هم با وقاحت بی مانندی بر همان جنایتها و فریبکاری هاشان بر سرکارند
تا زمانیکه راه برونرفت از این باتلاق متعفن جسته می شود، تا زمانیکه همه ی حکومت اسلامی را با همه اصل و اساسش نفی نکرده ایم و راه چاره از بیرون همه ی این حکومت نجسته ایم، آش همانا و کاسه همان است و قاتلانی بی چشم و رو به جان و مال و ناموس این ملک و ملت تجاوز می کنند. سرزمین ما سزاوار اینهمه ناروایی و فریبکاری و غارت و سرکوب نیست! باید همه جانیان را از قدرت و حکومت دور داشت. هیچ چیز در این حکومت ننگین سر جایش نیست! ا

گفتآوری از رادیوفردا:  دیدار آيت الله صافی گلپايگانی و اعضای جامعه مدرسين حوزه علميه قم با آيت الله خامنه ای  
آيت الله لطف الله صافی گلپايگانی، از مراجع تقليد شيعيان، جمعه شب با آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در شهر قم ديدار کرد. د پيشتر نيز آيت الله نوری همدانی، آيت الله مکارم شيرازی، آيت الله سبحانی، آيت الله شبيری زنجانی، و آيت الله هاشمی شاهرودی، از روحانيون عالی رتبه در قم، با رهبر جمهوری اسلامی ديدار کرده بودند.

آیا اینان نمی دانند که خامنه ای در دریای خون پارو می زند و از این دریا هیچ دیکتاتوری جان سالم بدر نبرده است!؟
ما ایرانیان فراوان این تک بیت از شاهنامه به عبرت و خشم و آشتی ناپذیری خوانده ایم که پدر کشتی و تخم کین کاشتی، پدر کشته را کی بود آشتی!  و در حاکمیت ننگین اسلامی چه کسیست  که  نداند و باور نداشته باشد که میان این حکومت و مردم دریای خون جاریست و از میان تلاطم این دریا به حکم تاریخ، آنان که ماندگاربوده اند مردمند و آنان که به گور تاریخی و بایسته شان پرتاب شدند دیکتاتورها بوده اند. رفتن به تاریخ و آوردن نمونه های تاریخی تا کنون فراوان صورت گرفته چه از سوی آنانیکه بر این حکومت نحس اسلامی نتافتند و چه آنانیکه به نوعی گردن به این حاکمیت خون و جنون نهاده اند. آنچه که منظور این نوشتار است فریاد به همه ی آنانیست که از یک نگاه به ماندن این حکومت چشم دوخته اند و از نگاه دیگر به یاس و شکست و پس رفتن مردم در ماجرای ستیز رو در رو باحکومت اسلامی
خامنه ای با همه اوباشان جیره خوارش با تکیه به هر خدا و محمد و قرآنی که بخواهند با آخوند و مرجع و آیه و ایت الله که بخواهند، نه می توانند بر قدرت بمانند و نه می توانند از کابوس سرنگونی خلاصی یابند. وحشت این حکومت روشن تر از آن است که بخواهیم آسودگی اش از خطر جستن را باور نمود. این حکومت از ساده ترین صدای اعتراض و انتقاد سرنگونی خود را می بیند. از ساده ترین نماد اجتماعی دشمنی و مرگ خود را می بیند.
در فردای ایران ِرها شده از این حکومت جهل و جنایت، اینان چه خواهند کرد!؟

دوشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۹

آیا وقاحتی وقیح تر از وقاحت این آدمکشان دزد و هزار چهره دیده اید!؟

وزیر دادگستری ژاپن پس از آنکه شغلش را دست‌مایه یک شوخی قرار داد، مجبور به کناره‌گیری شد.

این خبر را در سایتهای اینترنتی خواندم.و سوک حیرتی را گرفتار آمدم از اینکه در حکومت اسلامی ایران وزیرش با کمال وقاحت و ددمنشی دختر اسیر و بی دفاعی را شکنجه و تجاوز می کند و می کشد و می سوزاند، رهبرش به راحتی آب خوردنی دروغ می گوید و آسمان ریسمان می بافد،قاتلان را حکم می راند و مملکتی را به خاک و خون می کشد! قاضی اش همه چیز است الا قاضی! و با جان و مال و ناموس مردم بازی می کند و جنایت می آفریند اما هیچکدامشان نه تنها کنار نمی روند بلکه نه به مملکت پاسخ می دهند و نه حتی به همان خدا و صاحب زمانشان که مدعی ولایتش هستند! و همین جاکشان ادعای مدیریت جهانی دارند!!!!آیا وقاحتی وقیح تر از وقاحت این آدمکشان دزد و هزار چهره دیده اید!؟

چهارشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۹

اقتدار وحشت در توحش اسلامی، بربریتی که پرده از چهره اسلام سیاسی کشیده است - گیل آوایی

<<<
حکومت اسلامی، حکومت جنایت است. حکومت نفرت و قتل و غارت است. حکومت اسلامی حکومت حقارت و درماندگی و انتقام موهوم است. حکومت اسلامی چهره ی تمام نمای دین سیاسی است که شریفترین انسانها را به بند می کشد و قاتلان را پاداش می دهد. حکومت اسلامی، حکومت مردکی همچون خامنه ای است که پلیدترین وقاحت دینی را به نمایش گذاشته است ....ادامه

سه‌شنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۹

هماهنگی ناهمگون، جلد یک و دو - گیل آوایی

جلد نخست " هماهنگی ناهمگون " مجموعه 110 مقاله سیاسی بصورت پی دی اف در  اینجا  قابل دسترسی است
و
 جلد دوم مقالات سیاسی ام تحت عنوان " هماهنگی ناهمگون 2 ، نیز بصورت پی دی اف در پیوند زیر قابل دسترسی است. برای دریافت یا باز کردن آن     همینجا  کلیک کنید>> این مجموعه در برگیرنده ی مانده ی مقالات منتشر شده تا تاریخ نوامبر 2010 می باشد

دوشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۹

دو نقطه - گیل آوایی

دو نقطه

فکر کردم
نخستین گام آغاز رسیدن است
کدام نقطه سهم ما بود
که هرچه دویدیم
دور شدیم
چه خط درازیست نرسیدن

مویه آواز

در میان کارهای نیمه تمامم به این یاداشت برخوردم. بی هیچ ویرایش، عینن در اینجا با شما قسمت می کنم:

با اندوهی از دستگیری، تجاوز و قتل و سوزاندن ترانه موسوی یکی از هزاران پرپرشده وطن
زمزمه ای کردم و ناتمام ماند.

مویه آواز

بخوان با من وطن خونین وطن وای
چه آمد بر وطن خونین وطن وای

به زندانند فرزندان ایران
سر ِ دارند خونین پیرهن وای

ترانه سوگ وطن شد وطن سیاه بتن
نهاد بر دل ما داغ بی پناه وطن
چنین که خاک فرو خورده بغض مام وطن
دریغ وطن خون سرای زار وطن
سرود خشم بخوان روزگار بر هم زن
زشوم آیه ی جهل سوگوار کار وطن

ترانه حرمت خاک و خدا و میهن آی
بگیر داد وطن از خرافه زار وطن

جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

گپی اگرچه ناتمام - گیل آوایی

گپی اگرچه ناتمام

نیمه شب 24 مارس 2009

این سالها جوری گذشته که انگار بخواهی خواب بوده باشی و کابوسی را گرفتار آمده باشی. کابوسی که بلایی بخواهد سرت بیاید و تو باشی و هزار کلنجار رفتن با آن بلا. و در این کلنجار رفتنهای نفس گیر، با دو نماد با خودت روبرو باشی که در تلاش بیرون آمدن از آن، برسی به آن نمادها که دلت غنج می زند از برایشان.



سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۹

بی نام

بی نام

گیل آوایی

از میانه ی کدام تباهی گذشته ای
که نعره شلاق ناله می کنی
بهار هیچ شکوفه نچشیدی
که تلخکامی یک هزاره در تو هنوز
خرافه می باراند
چشمان تو
دیدن هیچ رنگین کمانی نیافت مجالی
بس که هراس گناه ناکرده
به تقدیس ندبه ی مقدس تن دادی
درد بزرگیست
چرخه چرخ گرفتار بودنت
که ندیدی
که نمی بینی
وای
چه فاجعه ایست
مرده وار زند-گی

Mullah

From which kind of destruction( corruption) have you passed
That you clamour the cry of lashes
You have not tasted any spring blossom
That bitterness of thousand
Raining ignorance at you
 
Your eyes have not got viewing any rainbow
So far you have been being scared of not-committed-sin
Surrendering to holy lamentation
It is a big problem of time changing
That you have not seen
You do not see
Oh
What a disaster it is
Living deadly

دوشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۹

ولایت فقیه، وقیح ترین وقاحتها

ولایت فقیه، وقیح ترین وقاحتها

تاکنون چه بلحاظ تازیخی و چه بلحاظ همین روزگار نحس و نکبتی که بنام حکومت اسلامی بر ما می رود، خوانده و شنیده و شاهد بوده ایم که چگونه جانیان مقدس مآب در لباس هزار رنگ عوام فریبی و هیبت موش مردگی، دست به جنایتهای هولناک زده اند اما هیچگاه تا بدین حد از بی چشم و رویی و وقاحت را ندیده و نشنیده و نخوانده بودیم.
وقاحت این حضرات به حدیست که به گفتآوری ِ آنکه " آش به حدی شور شده که صدای آشپز هم در امده"، صدای آیت الله ها هم که آموزگاران راستین این جانیانند، در آمده است و با آنچه که این روزها شاهد بوده و هستیم، سند بی انکار رسوایی و بی اعتباری و بی آبرویی قرنها بلاهت این حضرات است و برای همیشه چهره قاتلانه و نفرت انگیز همه آنانی که راه از دین سیاسی بطور مشخص اسلام سیاسی جسته و می جویند، آشکار می کند
دهه ها و سده ها بوده که نقل از این امام و ان امام زاده می کردند که در اسلام عدل چنان است و قسط چنان! و اگر خلخالی از پای زن نصارا ( مسلمان پیشکش شان!) کم شود، چه می کنند و چه غوغایی می کنند. اما اکنون که تجاوز آشکار بر زنان و دختران و پسران حتی مسلمان! پرده از دو رویی و دروغ و ریا و همه مزخرفاتی بر می دارد که بنام آیه و حدیث و سنت و دین به خورد مردم داده اند و از وجودشان چونان انگلی ارتزاق کرده اند
تاکنون بارها شنیده و خوانده بودیم که بدنبال ماجرایی بسیار دور و ناچیزی در مقایسه با جنایتهای هولنک کنونی، عمامه از سر برگرفته و در کوی و برزن راه افتاده اندِ آیت الله و امام جماعتی که "کجایید ابروی اسلام رفته است " اما سی سال جنایت در ایران تحت حکومت الله بر زمین و عدل و ولایت اسلامی، با این همه قتل و شکنجه و اعدام و زندانهای بی شمار و خاورانهای خونبار ایران، می بینیم که ادا و اطوارهای وا اسلاما بلند است اما در عمل جنایت جاری و ولایت به وقاحت خویش مشغول است
و این میانه علت در پرده ی هزار معلول، در امان می ماند. با همه جنایتها و نارواییهای جاری در کشور تحت حکومت اسلامی و رهبری جنایتکارانه ی ابلهی به نام ولایت فقیه! باز می بینیم که به همه ی از بالا تا پایین این حکومت همانی اطلاق می شود که نیستند، همانی مراجعه می شود که نباید بشود و آن می کنند و می شوند که مشروعیت ناداشته ای همچون همین حکومت نحس و جانی، عملا از این برخوردها اعتبار و مشروعیت می گیرد
مگر نه این است که این حکومت دینی مشروعیت دینی اش را بنا به فتوا و رای و نظر بسیاری از آیت الله های همین دین و مذهب و ولایت، از دست داده است!؟ مگر نه اینکه رئیس دولتش متقلب و درغگو و نابجا و نا مشروع است!؟
وقتی ولایت فقیه اش، مشروعیت اش را بنا به همین نظرات و آراء و فتواها از دست داده است، همه ی زیر مجموعه های آن نیز فاقد مشروعیت می شود!
با اینهمه جنایت و دروغ و ریاکاری و قتل و حق کشی و یک ملت را به خاک سیاه نشاندن آنهم تحت حاکمیت اسلامی و ولایت نحسش، آن جنگ و جهاد و چه و چه حضرات آیت الله ها و مراجع تقلید و انواع ریز و درشتشان در دفاع از اسلامشان چه شده و چه می شود!؟ آیا آبروی اسلامشان نرفته است!؟
جنایت از این بیشتر!؟
قتل با نعره ی یا زهرا یا حسین
سرکوب با عناوین سربازان صاحب زمان و ظهور موهوم و حکومت نکتبارش
تجاوز زن و مرد و دار و ندار یک ملت با هزار آیه و تفسیر و فتوا که آدمی ننگش آید که مسلمان باشد و از اسلام بگوید!
روزگاری تباه تر و سیاه تر از این!؟


چهارشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۹

انرژی هسته ای ضامن بقای حکومت اسلامی یا نابودی ما - گیل آوایی

حکومت اسلامی نیروی هسته ای را برای بقای عمرننگینش می خواهد و در بی مسئولیتی و بلاهت جنایتکارانه ای، به عواقب هولناک آن و هزینه ای که مردم ما و سرزمین ما می پردازد و در انتظار بدتر از آن است، نمی اندیشد

همه اصراری که خامنه ای و تمام زیر مجموعه رهبری جنایتکارانه و خونبارش دارند نه بخاطر منافع ملی، نه بخاطر بالندگی و سربلندی ایران، نه برای حتی دفاع از مردم و مملکت ماست بلکه فقط و فقط برای تداوم حکومت نکبتبارش است.


حاکمان نکبت و بلاهت، با همه ی فریبکاری ها و دروغها و غارتهایی که برای رسیدن  به نیروی هسته ای به بهای سیه روزی و فقر و بیکاری و بی آیندگی مردم مان، می کوشند حتی اگر در خوش بینانه ترین حالت به نیروی هسته ای دست یابند نه ظرفیت مدیریت چنین تکنولوژی را دارند و نه از تفکر و فرهنگ آن برخوردارند.
حاکمیتی که برای رفع بیکاری دعا می کند، برای صاحب زمان خیالی اش صندلی می گذارد، برای آمدن باران نماز می خواند و برای روبرویی با مشکلات،  سر در چاه جمکران می برد، به هزار زبان باید گفت که نه تنها صلاحیت و ماهیت و توان مدیریتی نیروگاه هسته ای را ندارد بلکه حتی باید از ساده ترین واحد اجتماعی جهان کنون دورش داشت. اینان جز فاجعه هیچ چیز دیگر برای ایران وایرانی و برای بشریت امروز ندارند.
تصورش را بکنید که برای حل مشکلی از مشکلات نیروگاه هسته ای بوشهر،  ابله رهبری آیت الله شده،  بیاید و برنامه قربانی گسفند و آش فاطمه و سفره عباس راه بیاندازد! وای که تاوان فاجعه ی آن را مردم ما و سرزمین ما تا ده ها حتی قرنها باید بپردازند.
ترجمه ای به اختصار از نوشتاری  در رابطه با انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل را برای هموطنان داخل کشور در اینجا می آورم تا شاید بدانند چه فاجعه ای در کمینشان است برای جلوگیری از آن همین امروز باید اقدام کرد چه فردا دیر است.
ابلهانه است اگر اندیشه شود که دست روی دست بگذاریم و نیروهای خارجی بیایند و چنین و  چنان کنند که اگر هم  چنان بشود، فاجعه ی آن کمتر از انفجار نیروگاه هسته ای نخواهد بود که در هر دو حالت دود فاجعه هولناک  آن به چشم ما و سرزمین ما می رود.


حکومت اسلامی خواه ناخواه رفتنیست اما ما مردم ایران و سرزمین ما ماندگاریم. نگذاریم وطنمان ابزار حکومت اسلامی برای قدرت و ماندن چند زمانی بیشترشود.
به این ترجمه توجه کنید
در 26 آوریل 1986 متخصصین واحد چهار در نیروگاه هسته ای چرنوبیل( واقع در پریپیات، اوکرایین، بخشی از قلمروی اتحاد شوری سابق) اقدام به ازمایش یک توربین ژنراتور با سیستم ایمنی از کار انداختن ژنراتور، نمودند. یک انفجار بخار حادثه هولناکی را سبب شد که سقف هزار تنی بنای نیروگاه تخریب گردید و انفجارهای دیگری را نیز بدنبال آورد که سبب آب شدن مرکز هسته ای شدند. این حادثه باعث پراکنده شدن مقدار زیادی از رادیو آکتیو بویژه در آتمسفر گردید که بخشهای زیادی از اوکرایین، بلاروس، روسیه را در بر گرفت. ابرهای رادیوآکتیو به  اروپا و بخشهایی از شرق  ایالات متحده رسید. حادثه چرنوبیل ده بار مخرب تر و قویتر از بمب اتمی ای بود که در هیروشیما منفجر شد و این حادثه بزرگترین فاجعه در تاریخ نیروگاههای هسته ای بشمار می رود. نزدیک به ده هزار نفر دواطلب کمک با توجه به اثرات جانبی رادیوآکتیو در کوتاه و درازمدت مرده اند.
چهل و پنج هزار نفر از ساکنان پیرییات و تا شعاع چهار کیلومتری از چرنوبیل تا 36 ساعت پس از حادثه ، از محل تخلیه نشدند. به مدت 9 روز آتش سوزی  در نیروگاه چرنوبیل  ادامه داشت که نیروگاه را می سوزاند و رادیوآکتیو می پراکند.
صد و سی هزار نفر از ساکنین تا سی کیلومتر از نیروگاه تخلیه شدند اما تخلیه آنان زمانی صورت گرفت که به شدت به رادیوآکتیو آلوده شده بودند. روبرت کنوث عکاس و خبرنگار آنتوانت د یونگ به  چهار منطقه ی اورال، قزاقستان،، اوکرایین و سیبری سفر کرد و فاجعه ی انسانی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از صنعت هسته ای اتحاد شوروی و اروپای شرقی  را  مستند نمود.  این اسناد که در سایت اینترنتی

منتشر شد نشان می دهد که مردمان مناطق اسیب دیده ی ناشی از انفجار چرنوبیل با چه عواقب انسانی روبرویند. .و این فاجعه ی هراسناک نتیجه ی وجود رادیوآکتیو در آن مناطق است.
هفت تا ده هزار نفر دواطلب کمک بدلیل آلوده شدن به رادیوآکتیو و اثرات کوتاه و درازمدت آن مردند. صد و پنجاه هزار نفر در خطر سرطان تیروئید قرار گرفتند. هزاران کیلومتر دور تر از محل انفجار نیروگاه هسته ای،  نوزادان ناقص بدنیا آمده اند که قربانیان مضاعف این فاجعه بوده اند. هشتصد هزار کودک در خطر سرطان قرار گرفتند. دو میلیون هکتار( یک و نیم میلیون از عراضی کشاورزی اوکرایین هم) هنوز غیر قابل استفاده اند. اگر چه هنوز دشوار است که عوارض و خسارات ناشی از این انفجار در کلیت مناطق و کشورها برآورد نمود که چقدر بوده است. خسارات مالی آن بیش از چهارصدمیلیارد دلار بوده و دویست سال طول می کشد تا خسارات وارده به منطقه جبران شود.
......
تغییر شرایط و رهاشدن از بختک شوم حکومت اسلامی تنها و تنها در دستان ماست. سرکوبهای سازمان یافته را با مبارزات سازمان یافته و هدفمند پاسخ دهیم. گردن گذاشتن به این حکومت سیه روزی ما و نسلهای آینده این سرزمین را بدنبال خواهد داشت.

با مهر
گیل آوایی
20 اکتبر 2010

سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹

خامنه ای، ویروسیست که هر نماد و نمود سلامت انسان را بیماری می پندارد - گیل آوایی

خامنه ای در میان طرفداران گله ی باد به پرچمش که به یک ساندیس چشم بر جنایت و حماقت و وقاحت می پوشند، باز هم لابه سرایی کرده و مردم خواهان زندگی انسانی را میکروب نامیده است تو گویی که پایه و اساس این جانور از همین معیار است. سگ هاری از تبار او، مردم را خس و خاشاک می گوید و خود او مردم را میکروب می نامد عجبا که آن خمینی جلاد مردم را ولی نعمتش می گفت و چنان به خاک و خون کشیدشان و جانشین خلفش، رهبر قاتلان، هم وقاحت را همچون نیای خود با بی شرمی تمام به همگان می نمایاند و مردم بجان آمده از جهل و جنایت و غارت حکومت نحسش را میکروب می خواند.
براستی که این حشرات، قسط و عدلشان کمال نابرابری و بی عدالتیست. رحم و شفقت شان کمال قساوت و کوردلیست و علم شان کمال جهل مرکب که ابد الدهر بمانند چنین

پدر امت اسلام اگر این بی پدر است
بر چنین امت و گور پدرش باید رید

دوشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۹

شماها درد را می گویید اما درمان را گشاد می دهید

به همه ی دار و دسته های حکومت اسلامی از هر شخص و لایه و گروه: شماها درد را می گویید اما درمان را گشاد می دهید

گفتن ِ درد کافی نیست. آشکاری جنایتها حتی بشکل گزینشی و متناسب با نگاه و باور خاص، کافی نیست. راه برون رفت و درمان هزار درد بی درمان مردم و سرزمین ما مسئله است! کدامتان برای درمان یک از دردهای بی شمارمان راهی صادقانه و درست در پیش دارید یا می گویید
اساس و چنبره ی هزاری توی اسلام خود یکی از عوامل تیره بختی و درد بی درمان ما و سرزمین ماست! خدایتان با هر داغ و دار و درفش و غارت و ریاکاری همراه بوده است. هر شلاق و شکنجه و اعدام با تلاوت قرآن تان و هر گور بی نام نشان بهترین فرزندان این آب و خاک با باور شوم و جنابتبار اسلامتان بوده است. درمان جستن از چنین دین و باوری جز خود فریبی و فرصت طلبی جاهلانه و ریاکارانه نیست. اگر ذره ای صداقت حتی در بهترین حالت یعنی همان شناخت نیمبندتان از جهان کنون و ایران و ایرانی، در شماباشد خدایتان، محمدتان، قرآنتان و همه ی عمامه به سرهای از آیت الله گرفته تا شیخ و طلبه و مفتخورهای ریز و درشتتان را به مسجدها و حوزه های متعفن خودتان بر می گردانید و مردم و سرزمین مان را از نکبت خودتان و خدایتان نجات می دهید! مگر می شود اینهمه جنایت از اعدامهای صلواتی تان گرفته تا قتلها و ترورها و از غارتهای سهم امامی تان گرفته تا دلارهای خونبار دار و ندار این مردم و این سرزمین را ببنید و از سر بگذرانید و باز از همان سوراخی راه چاره بنمایانید که چنین سیه روزیها و عقب ماندگی ها و حقارت و بیچارگی ها را روی دست هر پیر و جوان این آب و خاک بگذارید!؟
چشمهایتان را باز کنید. صریحترین و آشکاارترین فریادهای مردم این است

حکومت اسلامی باید گورش را گم کند
خامنه ای رهبر قاتلان با همه گزمه های ریز و درشتش باید گورش را گم کنند
ما این حکومت نحس را نمی خواهیم
ما از این اسلام و از این دنیا و آخرت مدعایتان بیزاریم
ما داد می خواهم همه ی بیدادی که به ما و سرزمین ما رفته است
نفرت از اسلام و خدا و محمد و صاحب زمانتان، دست آورد همه ی فریبکاریها و ریاکاریها و جنایتهای هولناکیست که بر سر ما و سرزمین ما آوار کرده اید.
نه خمینی جنایتکار برای ما و سرزمین ما بود و نه دوران خونبار و نکبتارش دوران طلایی
همه شما مایه ننگ و تحقیر ما و سرزمین مایید





یکشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۹

ننگ و تحقیر و حقارت از سراپای حکومت اسلامی می بارد از اصولگرایش گرفته تا اصلاح طلبش – گیل آوایی

ننگ و تحقیر و حقارت از سراپای حکومت اسلامی می بارد از اصولگرایش گرفته تا اصلاح طلبش

حتی یک نگاه ساده به مهره های ریز و درشت حکومت اسلامی از همان خمینی خون آشامش که آیت الله بود و مرجع تقلید ِباورمندان ِمسلمانش گرفته تا رهبر قاتلان و لمپنان کنونی اش خامنه ای حقیر، هیچ چیز جز پلیدی و فریبکاری و زشتی و ریا و حقارت و تحقیر در بیننده نمی انگیزاند. وقتی به همه ی نمادهای نابجا، ناروا و ناهمگون با خواستگاهها و بایسته ها و شایسته های ایران و ایرانی می نگریم، چونان آدمی مسخ در بی چرایی محض، وا می مانیم که در چنبره ی چه حقارت و تحقیری مصلوب می شویم و هر روز بهترین فرزندان آب و خاکمان را در قتلگاههای حکومت نحس اسلامی به خاک و خون می کشند و زنجیرها بر گرده هامان تنگتر و دردبارتر حس می کنیم

و این ماجرای یک دهه دو دهه هم نیست. میراث 1400 سال تجاوز و تحمیل پلیدانه ترین خرافه ها و ریاکاریهای بیگانه با همه چیز ماست. و دریغ و دردا که از قاتلانه خود اسطوره ساخته و می سازیم!


چهارشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۹

نفرت بر آن پیغمبری که خامنه ای از اولاد اوست - گیل آوایی

نفرت بر آن پیغمبری که خامنه ای از اولاد اوست
گیل آوایی

گفتیم شکنجه می کنند، گفتند شایعه است. گفتیم تجاوز می کنند، گفتند شایعه است. گفتیم فرزندان این سرزمین را زندانی و شکنجه و تجاوز و تیرباران و اعدام کرده اند و در گورهای دسته جمعی خاک کرده اند، گفتند شایعه است شماها ضد انقلابید.
گفتیم رشوه بیداد می کند. از بالا تا پایین این حکومت فاسد و لمپن و دزد و درغگویند. گفتند در حکومت اسلامی چنین چیزهایی نیست. حکم، حکم الهی است، رهبرش ولی فقیه، نماینده صاحب زمان است. گفتیم فقر و بیکاری و اعتیاد و فحشاء و سقوط اخلاقی در جامعه بیداد می کند، گفتند ضد انقلابید و برعلیه حکومت اسلامی شایعه می سازید
سی سال زبانمان مو در آورد از فریاد کردن و گفتن و افشای واقعیتها و حقایق هولناک در حکومت اسلامی و بیدادگاههای شان، یا متهم به شایعه پراکنی شدیم و یا دروغ پراکنی
. ....ادامه
.
.

شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹

وای اگر از پس امروز بود فردایی - گیل آوایی

در خبرها آمده است: حکومت اسلامی؛ در شش ماه اخیر 137 نفر اعدام کرد
بشکند دستتان که اینگونه به قتل ایرانیان نشسته اید. نفرت بر خدا و صاحب زمانتان که ولایتش را ادعا می کنید. نابود باد اسلامتان که شرم خونبار بشریتید.
چرا به جان مردم ایران افتاده اید!؟ چرا نمک خورده و می خورید و نمکدان می شکنید!؟ کجای این جهان ایستاده اید قاتلان!؟ که خون بی گناهان از چنگال شومتان سرریز است! کجای مهربانی این آب و خاک به حرمت دین و ایمان و قرآن تان حرام نشست که جنابتبارتر از تبارتان تازیانه ی تازی بر پیکر ایران و ایرانی می زنید!؟ چشم سیری ناپذیرجنایتهایتان را بازکنید که چه بر سر این مردم آورده اید! از کجا می دزدید و غارت می کنید و به کجا و به شکم چه کسانی می ریزید! چرا بخودتان نمی آیید!؟ به هزار سال هم نمی شد اینگونه چهره ی خون آشام اسلامتان را به همگان آشکار نمود که شما انسان نمایان ِ کوردل پرده از وقاحت اسلامتان کشیده اید و اینگونه به جنایت، آیه لابه می کنید! نفرت بر آن صاحب زمانی که برای حکومتش تا اینحد بی چشم و رو به جنایت و قتل و غارت نشسته اید و با وقاحت پلیدانه ای آشکارا دروغ می گویید، انکار می کنید، می کُشید و می دزدید و به سفره های خالی تهیدستان نیز رحم نمی کنید! چرا سر در مغاک کوردلی تان فرو برده اید و اینهمه ناروایی و نابرابری و زور و دروغ و فریبکاری و سیه روزی یک ملت را نمی بینید!؟ وقتی الرحمان و رحیم نعره می کشید! ناله های دردناک مادری که به عزای فرزندش نشانده اید، نمی شنوید!؟ وقتی که قرانتان را لابه می کنید! شلاق و شکنجه و اعدام را با تلاوت آیه هایش، نمی بینید!؟ در حکومت نحس تان، اعتیاد و فقر و غارت و دزدی و تجاوز و شکنجه و دار و داغ چنان روزمره شد که وقاحت آن به چشم شما جنایتکاران نمی آید!
نفرت بر آن قران تان! نفرت بر آن محمدتان! نفرت برآن امامتان! چه بر سر این مردم آورده اید! چه بر این آب و خاک آوار کرده اید! همه جا خون! همه جا عزا! همه جا دروغ! همه جا ریاکاری! همه جا وهم و خرافات! همه جا درماندگی و حقارت! همه جا نکبت و سیه روزی! اینهمه نتیجه سی سال حکومت نحس اسلامتان است! حکومت صاحب زمانی تان است! حکومت عدل علی تان است! حکومت ولایت فقیه خون آشامتان است!
وای اگر از پس امروز بود فردایی



دلتنگی - گیل آوایی

دریا وُ من ِ با یک دریااندوه
ابرِ نگاهم بر پر باد

آه اگر
دلتنگی مرا می خواند
حتی به نجوایی
در آسمان وطن

بانوجان به شما چه!؟

به این دُر افشانیها توجه کنید که بانوی عزیزمان شیرن عبادی و اقای گنجی چه می گویند"
شیرین عبادی، برنده ایران جایزه صلح نوبل و اکبر گنجی، روزنامه‌نگار سرشناس ایرانی، نسبت به اعطای جایزه‌ای در آلمان به کورت وسترگارد، کاریکاتوریست جنجالی دانمارکی اعتراض کردند( گفتآوری از رادیوفردا.

اینها اگر در فردای ایران قدرت بگیرند چکار می کنند!؟ اینهمه بیداد در کشورمان بر سر هر بخت برگشته ای آوار شده و فقر و بیکاری و بیماری و شکنجه و تجاوز و بی پناهی در حکومت اسلامی! درد را به استخوان همه رسانده بعدش اینها به چه چسبیده اند وغذای تبلیغاتی درست می کنند!!!واقعن نمی دانم چرا کوه ما ایرانیان همیشه موش می زاید!!! یکی از کیسه خلیفه می بخشد و فراموش نمی کند و این بانوی بسیار محترممان هم همه را گذاشته با جایزه آلمانی به کارتونیست دانمارکی اعتراض می کند! حالا اگر آقای گنجی می گوید، شگفتی ای نیست چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست! اما بانوشیرین جان عبادی چرا!؟ یکی نیست به این بانوجان بگوید به شما چه!؟
براستی آب در آسیاب چه کسانی می ریزند این جنابان! برای خوش آمد چه کسانیست!؟
آقای گنجی دیرگاهیست که چاروادار نشده! فحش را یاد گرفته است و بانوجان ِ ما هم پیاله نزده بد مستی می کند! روزگار ما را می بینید!؟

جمعه، مهر ۱۶، ۱۳۸۹

شعرهای کوتاه عاشقانه با برگردان انگلیسی - گیل آوایی.کلیپ 4


چهارشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۹

اندوهباره ای دیگر - گیل آوایی

پرنده ها از کدام کوچ می گویند
در آسمان تک فصلی این خاک
روزگار چیدن اندوه

بار ِ هیچ دار
داد بر نیاورد
دادخواهی ِ اینهمه پر کشیدن
دیوارها میان کدام دست به مشت
مرز می کشانند
که چشمان این خاک
جز از برای بارانیدن نبوده تو گویی
حسرتانه نگاه ِ به نابگاهی حادثه

خشم غریبیست هنوز
بی پناهی هزار زخم
گریز تُرد بالکشانی به جان آمده
هرزگانی کمین ِهماره در فوج اوج هزار ادعای دهن پرکن
چه خاک غریبیست همخاک

خاک برسرانیم در گذر یک تاریخ
تار مویی بحث عالمان به مفت چریدن
کوچ و پوچ و جانکاهی
توشه بار فاجعه
هوچیگرانی بودن نبودن را
به دار و تیر و دیوار
نعره می کشند


ناتمام

اندوهباره ای در پی اعدام زنِ بی پناه دیگری در میهن بلازده مان

چهارشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۹

اگر می شد - گیل آوایی

حس بسیار قوی ای بود که تا چند لحظه حیرت زده، رفته بودم . چنان در این حال غرق شده بودم که برای یک فاصله زمانی ای که نمی دانم چقدر! از آن لحظه واقعی مراسم بیرون شده بودم. عکس من در آن کادر تصویری بالای دیوار که در مقابل همه حاضرین بود، لبخند می زدم. اشک از چشمانم سر ریز شده بود. نمی دانم از اندوه در گذشت آقای توجه بود که اشک می ریختم یا حس اینکه دخترم بابا بابا گویان با من حرف می زند و من عکسی شده بودم نمایان از آن کادر تصویری مقابل همه در بالای دیوار.

ادامه

چهارشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۹

وبلاگ گیلکی تاسیانه ها با چند شعر و ویدئو غزل به روز شده است

برای رفتن به وبلاگ تاسیانه ها همینجا کلیک کنید

جمعه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۹

ای داد ِ وطن - گیل آوایی

ای دادِ وطن، وطن سیاهپوشان است
خونبارش ِ ماتم سیاووشــــــان است
برخیزیم و آتشی بگیرانیم بـــــــــــــاز
کین خاک زخشم آرشان جوشان است

پنجشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۹

حسی دیگر از شعر شاملو - گیل آوایی


راز
گیل آوایی
حسی دیگر از شعر شاملو
16سپتامبر2010


اشک ِ هیچ " گاهی"، لبخند عشق نیست
وقتی که آسمان چشم
می باراند
رازی نمی ماند

هنگام که تاب ته می کشد
بغض نهان
دهان باز می کند
چونان نای نشسته به آوایی که از نشیب و فراز تردید و یقین
ساز می شود
در می یابی
باری
بود راز و گشوده شد به باران سر ریز از نگاهی

و چنین نیز
لبخند ِ بگاه و نابگاهی
پرده می کشد از نهان نهفته بی نشانش
که لبخند رازی نیست
اشک رازی نیست
من
تو
مایی
در پس دیواری
رازیم و راز
تا هیچ های و هویی
اگر نباشد از ما
میانمان

چهارشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۹

ویدئو داستان گیلکی " جوخوفته داد" - گیل آوایی

برای باز کردن وبلاگ تاسیانه ها همینجا کلیک کنید

یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

شعری از ماکس لِرو، شاعر هلندی با برگردان فارسی : گیل آوایی

برای خواندن شعر همینجا کلیک کیند

سه‌شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۹

دلتنگی - گیل آوایی

دلتنگی
گیل آوایی
هفت سپتامبر2010

آوازهای مرا می شنوی
من از ورای اندوه تو می خوانم
چونان بغض گم شده ی پرنده ای
که چنگال تودرتوی دام
امانش را بریده است



ادامه>>>

پنجشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۹

نیروهای دینی سیاسی، نمایندگان اسلام جنایتکارند و حکومت اسلامی ایران، آینه ی تمام نمای آن - گیل آوایی

نیروهای دینی سیاسی، نمایندگان اسلام جنایتکارند و حکومت اسلامی ایران، آینه ی تمام نمای آن ,زبان اینان را غرب خوب می فهمد! آیا ما فهمیده ایم!؟
گیل آوایی

>>>> عریانگویی و بیان آشکار بیدادگریها و خون دل خوردن مردمی که به بیرحمانه ترین شکل سرکوب و تاراج می شوند، شکستن آن تابوی هزارساله ی اسلامیست که اساس آن دروغ و فریبکاری بوده است. از آن محمدش بگیر تا هر پیشوا و امامی که در همان راستا بنای کج این باور تا به امروزرا پاییده است. روزی علی دشتی و روزی کسروی در ایران بلازده به قتل می رسند و روزی مردم بی دفاع در سینما بر پایه همین نگرش جنایتبار زنده زنده در آتش می سوزند، روزی زندانیان بی دفاع با همین دین و باور و ایه های نحس اسلامی به قتل می رسند و از کشته هاشان پشته ها ساخته می شود و روزی می رسیم به همین جاییکه یک آخوند فکستنی نایب برحق صاحب زمانی می شود که پایان ندارد و همان اراجیف مشروعه نه.مشروطه را به تیغ و تیر و خون تحمیل می کند. یکی بزرگترین و نخستین انقلاب آزادیخواهانه ی منطقه ما را چنان در چنبره ی سیاه اسلام گرفتار می کند که هنوز از زیر منجلاب آن کمر راست نکرده ایم ویکی بجای سلطنت شاهنشاهی ایران به سلطنت اسلامی وقیحانه لابه می کند. و این همه را وقتی در کنار آن باورها و آیینها و خوش باوریها قرار می دهی که همین جنایتکاران از کنار آن رزق و روزی خورده اند و از ناآگاهان مکیده اند و گردن کلفت کرده اند، داد آدمی به آسمان بلند می شود وقتی کسانی باز بر این باور و پایه و اساس می کوشند همان خاک را برسر مردم بریزند. از آن سیاسیکارش گرفته تا باصطلاح روشنفکرش. >>>

برای خواندن مقاله همینجا
یا روی عنوان بالا کلیک کنید

پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹

بخش نخست داستان بلند گیلآماردان، - گیل آوایی


بخش نخست داستان بلند " گیلآماردان " با فورمات پی دی اف در هنر و ادبیات پرس لیت منتشر شده است. برای دریافت آن اینجا
کلیک نمایید

واکنش به غزلی که حداد عادل در وصف خامنه ای، رهبر قاتلان گفت


حدادعادل یکی از خایه مالهای خامنه ای چنایتکار در وصف خامنه ای شعر زیر را سروده است
اي دو چشمانت چراغ شام يلداي همه
آفتاب صورتت خورشيد فرداي همه
و الخ
..............

گیل آوایی

ای دو چشمانت به خونخواری دنیای همه
آفتابه صورتت، با مستراح های همه

ای دله دزد همه کشتی نشینان دسته بیل
ای دو چشم تخمی ات نفرت فزایای همه

خنده های شوم تو چون خنده کفتارها
شعله لرزان آهت بوی گندای همه

ای پیام شوم تو چون زوزه ی مردارخوار
وی کلامت نحسی هر روز و فردای همه

قامتت نحل بلند گلخن بیچارگی
تُف به رویت قاتل هر پیر و برنای همه

"گر كسي از من نشاني از تو جويد گويمش"
جاکشی عمامه بر سر شوم افزای همه

مرده زار عمر نحست مرده بادا مرده باد
ای پلشت بی بهاری، خورده آرای همه

دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۹

صد رحمت به یزید و شمر! واقعن درود بر آنها

صد رحمت به یزید و شمر! واقعن درود بر آنها
یک لحظه حتی با همه ناممکن بودن آن از نظر انسانی اش که فکریا تصور کردن! اندیشه کنید که تخم مرغ دزدی را دست می برند و میلیاردها دلار دزد را پاداش می دهند، یا مثلن تجسم کنید که نابغه ریاضی مملکت در سلول انفرادی زندانی می شود و نوحه خوانی عزیز دردانه رهبر حکومت اسلامی می شودیا هر فرهیخته ای از نویسنده و شاعر و هنرمند گرفته تا استاد دانشگاه و وکیل و دانش پژوهی، شکنجه و زندانی و دربدر می شود اما حیف نانی مثل احمدی نژاد رئیس جمهور!! که جن گیر و فالگیر و چه می دانم ابلهانی از این دست کارشان سکه می شود! به هزار زبان می گویی که صد رحمت به یزید و شمر که حساب امام حسین را رسید و مردم آن زمانی ِ عراق را از شر چنین کابوسی خلاص کرد!

جمعه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۹

مویه - گیل آوایی

مویه
گیل آوایی
سی جولای 2010


رازدانه های کدام مویه
برگردن هوار ِ شبانه بیاویزم
تا آسمان ِسوگوار
بالهای خونین بر شانه های خاک بگریاند
دلم از هوار هزار تندر گم
در گلوی بغض اینهمه بیداد
کمر خم کرده است
ناباوری غریبی می چزاند یار

ببین
خاوران های سرزمین من
مادران عشق را دیریست دل داده اند
به فریادهایی که هر آدینه
میان آنهمه گزمگان بجان آمده
قسمت می کنند با هم
اشک و آه و انتظارهم

حیرت خونینیست همراه من
خاک از کدام بی فصلی گذشته است
که هر باغ ِ پرنده ی این دیار
خونین شکوفه
می باراند

چهارشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۹

بیچاره ها شما که ازحتی گور شاعرمان می هراسید، چه ادعای اقتدارتان است! – گیل آوایی


بیچاره ها شما که حتی از گور شاعرمان می هراسید، چه ادعای اقتدارتان است! – گیل آوایی

یکی از بی شرمترین و ریاکارترین حاکمیت تاریخ ایران بر خاک بلا زده مان حکومت می کند. حاکمیتی که هیچ بنیان و اساس و نشان از درستی و راستی و شناسه های انسانی ندارد مگر کریه ترین، سیاهکارترین و ابله ترین نمادهایی که می توان تصور نمود.
از خدا و پیغمبر و صاحب زمان، که به هر روی در هر شرایطی، نیمچه حس احترام و باوری میان مردم بود، به نفرت و خشم و کینه و دروغ و ریا آلودند و از چهره ی واقعی اسلام پرده بر کشیدند. چنان شده است که از هر چه اسم خدا ومحمد و صدای اذان و قرائت قرآن، همه بیزارند. آنانی که داغ شکنجه و زندان یا داغ عزیزان به خون کشیده شده بر یاد و جان خود دارند، با هرچه اسلام و آخوند و مومن و مسجد و منبر، مو برتنشان راست می شود و به خشم و نفرت آه می کشند از جنایتی که بر همگان رفته است.
این جانیان با آن کشتار خونبار زندانیان سیاسی رسیدند به کهریزک که شکنجه و تجاوز و عربده کشی ها ی جاهلانه ی هزارسال پیش، که در روز روشن با وقاحت مشمئزکننده ای انکار می کنند و سر در خرافه ی متعفن صاحب زمانشان دارند.
ادامه<<<<

دوشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۹

ویدئو با چند پاره شعر عاشقانه - گیل آوایی

یکشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۹

گمشدگی - گیل آوایی

آمدی وُ آمدنت
بودنت را پر داد.

ما
چه گم شده ایم!؟

جمعه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۹

وبلاگه تاسیانه ها با ویدئو غزل تازه ی گیلکی به روز شده است

وبلاگ گیلکی " تاسیانه ها " با ویدیوغزل تازه ی گیلکی به روز شده است. برای رفتن به تاسیانه ها اینجا کلیک کنید

چهارشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۹

مجموعه سروده های کوتاه فارسی با برگردان انگلیسی - گیل آوایی




مجموعه ای از سروده های کوتاه عاشقانه شامل سیصد و دو قطعه به دو زبان فارسی و انگلیسی بصورت پی دی اف منتشر شده است. برای دریافت آن بصورت پی دی اف اینجا کلیک کنید

سه‌شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۹

ای داد وطن که دوره ی بیداد است

ای داد وطن که دوره ی بیداد است
هر آه ِ کسان، زناکسان خونداد است
هر دلشده ای به خاک دردانه خویش
خون جگر از حاکم بی بنیاد است
....
ویرانی خاک ما زاسلامی ماست
اسلامی ما زجهل و بدنامی ماست
خاکیم به سر زجهل اسلامی، داد
کاین بی خردی نشان گمنامی ماست

دوشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۹

بهت زده - گیل آوایی

بهت زده
گیل آوایی
18 جولای 2010

نه! همسفر!،
یک جا گشاد دادیم !
یکجا کلام را حرمت باختیم
حرمت ِ کلام گم شد
از ما نبود بر حرمتی کلام بنشانیم یا کلام به حرمت
کرامت ما بود انسان بستاییم به حرمت ِ بودن ِ انسان
و انسان بودن.
گیر وُ دار غریبی بود همسفر
کلام گم کرده بودیم از عمق فاجعه ای که رفت بر ما
حرمت چنین به بی حرمتی نشست روز روشن
و ستایندگانی بی چشم و رو
به تقدس ریاکاری نشستند
تا سلیطگانی خدای را به بی حرمتی
در دل مادر بزرگ بنشانند
که هر چادرنمازی به کلاهی گشاد افسوس خورَد که سرش گذاشتند

ادامه<<<

پنجشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۹

نجوا گیل آوایی

نجوا
گیل آوایی
جولای 2010

ساز روزگاراست هنوز
ناسازی
ساز کردن!
کجای خشت باغ کج بود که باغبانش
تا ثریا رفته
یاس کاشته است!؟

ادامه<<<

چهارشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۹

مماشات کنید! ایران بیشتر به خاک و خون کشیده می شود- گیل آوایی

شرایط بسیار خطرناک و سرنوشت ساز است.
سرزمین ما می رود تا همچون سرزمین ژنرالها ( پاکستان ضیاءالحق!) مانند تیول این پاسدار و آن پاسدار شود. پاسدارانی که با قتل و کشتار و خفقان خونبار، همه ی ایران را می خواهند. پاسدار میلیادرها نه به خمینی خون آشام و نه به هیچ چهره و نهاد و دینی به غیراز هژمونی بلامنازع خود پایبندند. پاسدارمیلیاردرها برای چنین حاکمیت یکدست و قدرت سیاسی و خواست و حفظ چنین موقعیتی، بحرانها و ماجراجوییهای مرگباری را در چشم انداز حاکمیت اسلامی ایران که تاوان آن را همه ی " ایران " می دهد، قرار داده که اگر جلوی این جانیان توسط مردم به معنی واقعی آن " مردم " گرفته نشود و از قدرت برکنار نشوند، تاوان مرگبارتری از پی خواهد بود که نسلهای آینده نیز از آن رهایی نخواهند داشت.


ادامه<<<

سه‌شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۹

دلتنگی - گیل آوایی

فکر کردم
دلم برای تو تنگ است
وقتی دیدمت
دلتنگی ام بود
اما
تو نبودی

چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۹

نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران - و اما چرا!؟ - گیل آوایی

یک لحظه بدور از همه شعارها و فریبکاریهای نه فقط حکومت اسلامی بلکه همه آنانی که دستی در مبارزات سیاسی و رسیدن به حاکمیت سیاسی در ایران دارند، به این نکته بیاندیشیم که همه ی آنچه که در توان و ظرفیتهای ایران و ایرانیست برای بهروزی و سعادت و زیستن انسانی ی همه ایرانیان باید باشد و تا زمانیکه به چنین خواستگاه به حق و آرمانی خود نرسیده ایم، هر گونه پرداختنهای به برون مرز بلاهت و خیانت و بی وطنیست.
این حق هر ایرانیست که با برخورداری از چنان منابع و ثروتهای طبیعی و انسانی، به معضلات و مشکلات میهن خود بپردازد.
در شرایطی که امروز سرزمین بلازده ی ما از ساده ترین نیاز زندگی اش تا پیچیده ترین آن، وابسته به خارج است و منابع و ثروتهای ملی اش به تاراج می رود، پرداختن به برون مرز آنهم به مشتی ماجراجوی جنایتکاری که با گروگانگیری مردم، سیاه ترین روزگار را برایشان رقم زده اند، چه می تواند باشد!؟

ادامه<<<

سه‌شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۹

حکومت اسلامی جنایتکارانه تر و منفورتر از آن است که بتوانید بازتولیدش کنید , گیل آوایی

موسوی، خاتمی، حسن خمینی و همه سینه چاکان اسلام سیاسی چه با لباس روشنفکری دینی و چه در هیبت دهن پرکن اصلاح! طلب، از سروش و کدیور و گنجی و سازگارا بگیر تا آیت الله ها و دهن گنده های منبر و مسجد! همه و همه همان شکری! را می خورند که خمینی جنایتکار خورد!


ادامه<<<

یکشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۹

وقتی همه می دانیم چه بلایی سرمان می آید، ملاحظه کاری یا سکوت چرا!؟ - گیل آوایی

وقتی همه می دانیم چه بلایی سرمان می آید، ملاحظه کاری یا سکوت چرا!؟
گیل آوایی

واقعیت تلخ زندگی ما ایرانیان با همه ی تحقیر و نکبتی که از حکومت اسلامی بر ماست، دست و پا زدن در یک انتظار واهی ایست که مصداق همان بزک نمیر بهار می آید است و در غلتیدن چندین باره به سیه روزی و سواری دادن به کسانی هزار چهره است که برای ماست مالی کردن هر آنچه که منافع و موقعیتشان ایجاب کند، استادند.


ادامه<<<

پنجشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۹

کانون متمرکز و مکمل جنبش سبز در خارج از ایران یک ضرورت است، گیل آوایی

شرایط سرکوب و خفقان در حکومت اسلامی بویژه یک سال اخیر، مجال حضور رهبری بی پروایی که بتواند اعتراضات یک ساله را به یک جنبش هدفمند رهبری کند، نمی دهد. آنچه که تاکنون از اظهار وجود آقایان موسوی و کروبی در جریان اعتراضات اخیر، خلاء رهبری اعتراضات را تا حدی توانسته پر کند، اما از قابلیت و ظرفیت رهبری و تقابل با سرکوبهای سازماندهی شده ی حکومت اسلامی برخوردار نیست.

یکشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۹

موسوی و کروبی خواسته یا ناخواسته ابزار حکومت اسلامی در مهار اعتراضات مردمند

موسوی و کروبی خواسته یا ناخواسته ابزار حکومت اسلامی در مهار اعتراضات مردمند

اگر دیروز شعار " رای من چه شد؟" بود، امروز مرگ بر اصل ولایت فقیه است. این ساختار شکنی نیست. این تند روی نیست. این خواسته ی دل ِ مردم است. کارد به استخوان همه رسیده است. مردم کل این حکومت را نمی خواهند. این جان کلام همه ی مردمیست که به خون کشیده شده اند. این یعنی رها شدن از کل حکومت اسلامی. این شعار و خواسته ی به حق و بجای مردم، بازتاب دهنده ی سی و یک سال جنایت و سرکوب و غارت و فریبکاری یک حکومت است که از اصل و اساس اش دروغ گفت و فریب داد.
آیا موسوی و کروبی تفاوت خواسته خود با خواسته ی مردم را نمی دانند؟ ایا شرایط بوجود آمده از فردای تقلب همواره در انتخابات! کجا بودند!؟ و کجا هستند!؟ در نمی یابند!؟
آیا ساده لوحی نیست که باور کنیم این جماعت قاتل و لومپنی که با ترور و قتل و شکنجه و سر به نیست کردن به جاه و مقام رسیده اند، با چنین شیوه ها و موضع گیریهای صلواتی، کنار می روند و میدان به غیر از خودی هاشان، می دهند!؟
آقایان موسوی و کروبی خوب گوش کنید، برای یک بار هم شده زبان مردم را بفهمید و در مسیر خالی کردن پشت مردم قرار نگیرید! برای یکبار هم شده برای مردم و در خدمت مردم باشید! حتی اگر اصل بر صداقت و راستینتان باشد، شیوه ای که پیش گرفته اید، غرق شدن در همان منجلاب حکومت اسلامیست با تفاوتی هولناکتر که کسانی که دست پروده ی همان خمینی ِ مراد و مولایتان، گردن نهادن است . همانانی که امروز تیغ بر شما ها نیز کشیده اند! و تنها چاقوهایی اند که دسته خود را بریده و می برند.

چهارشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۹

دلتنگی - گیل آوایی

دلتنگی
گیل آوایی

چو دلگیر خاکستری ابر بی جنب و جوش
چو این سقف کوتاه بر شانه ام
سخنگوی مستانه ی باده ای

ادامه<<<

دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۹

بيگانگی - گیل آوایی

بيگانگی
گیل آوایی

بی هيچ های و هوی
گذشتيم از كنارِ هم!
نگاهمان تنها نشان مشترك از دو سوی بود
كه سخن گفت
بی هيچ ترديدی!
و دور شديم
از دوسوی
سايه هامان پشتِ ترديد سخن مئ گفتند:
بذری كه می پاشيم
با هر گام!
بيگانگی را
چه كسی
درو خواهد كرد!؟

نوامبر2003
لاهه-هلند

سکوت - گیل آوایی

سکوت
گیل آوایی
6 جون 2010

حرفهای من
نه یاد وُ ساز
نه غمناله های دمی که دلت زار می شود،
چه
سکوت اوج فریادهای مردم من است
از کوچه باغ خاک
تا بی کران همه بیداد
داد می شود

آوارْهوار ِ ویرانه نشسته ای
خشمآه مرا
می داند

یکشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۹

اسلام سیاسی را به مسجدها برگردانید پیش از اینکه احمدی نژادهای هار همه منطقه را به نکبت بکشانند


منظقه خاورمیانه می رود که در چرخه تکرار تاریخی خود همچنان در جدلها و تنشهای کور از قافله ی بشریت رسته از خرافه و فریبکاری عقب بماند. نمونه ی برجسته و مشخص واپسگرایی و قرنها به عقب رانده شدن، ایران بلازده ی ماست در چنگال نفرت و انتقام و بلاهت اسلام سیاسی که در مقایسه آن تحت دو حاکمیت متفاوت بسهولت قابل درک است. از مدرنیسم سطلنت و شاه با همه ضعفها و قوتهایش تا نماد تمام نمای خرافه و جهالت، خمینی عقب مانده، نمونه ی بسیار دردناک چرخه تکرار تاریخی ماست.

چهارشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۹

آنانی که بنام مردم غزه اما در عمل از حماس حمایت می کنند با حکومت اسلامی در فلسطین چه خواهند کرد؟ - گیل آوایی

آنانی که بنام مردم غزه اما در عمل از حماس حمایت می کنند با حکومت اسلامی در فلسطین چه خواهند کرد؟

حماس همان حکومت اسلامی و حکومت اسلامی همان حماس است و اینان از همان باتلاق متعفن خدای سیاسی ارتزاق می کنند که القاعده و طالبان و همه نیروهای دینی دیگر از سومالی تا الجزایر و مصر از تیغور چین تا چیچن روسیه سر در آخورش دارند و با توهم و اوتوپیای اسلامی جز پوپولیسم سیاهی که جامعه را به خرافه و خفقان و نظام جنایتکارانه می انجامانند، برآیند دیگری ندارند و از این رهگذار موقعیت نیروهای بالنده و مترقی سیاسی را که برای یک جامعه انسانی مبارزه می کنند، نه تنها دشوارتر نموده بلکه راه بر حضور و تمرکز قدرتهای خارجی هموار کرده و توجیه می کنند.

ادامه<<<

چهارشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۹

تصویر در آب، گیل آوایی

تصویر در آب
گیل آوایی
>>>
اندوه بیهوده ای دل می گیراند

برگی با رقص باد بر آب
موج موج دوباره جستن

نگاه خیره خسته ای
چشم در چشم
گاه و بیگاه
در لابلای تصویرهای در گذر
زلال جاری بازیگوش
مشت می شمارد
افسوسخشم
.


>>>>ادامه

یکشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۹

گیل آوایی خطاب به آقایان موسوی و کروبی


آقایان میر حسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، حقایق پشت پرده ی کشتار زندانیان بی دفاع تابستان خونبار شصت و هفت را افشاء کنید! چه کسانی بهتر از شما!؟ حقایق را بگویید نه تطهیر خمینی! تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. فراموش نکنید که مماشات با جانیان، سهیم بودن در جنایتشان است

حکومت اسلامی را به مرگ بگیرید تا به تب رضایت دهد- گیل آوایی

حکومت اسلامی را به مرگ بگیرید تا به تب رضایت دهد

دو نگاه متفاوت میان همه ی دو گروه عمده وجود دارد چه آنهایی که گرد موسوی و کروبی سینه می زنند، چه آنهایی که مبارزه مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت دم می زنند. این هر دو نگاه به باور من ناشی از یک توهم است که گروه اول به خیال خام اینکه لمپنهایی همچون خامنه ای و قاتلان به جاه و مقام رسیده ی موسوم به سردار و رئیس جمهور و وکیل و وزیر، دلشان به رحم خواهند آمد و نسبت به سرکوبها و قبضه کردن قدرت کوتاه خواهند آمد یعنی به دیگر سخن بر شاخه نشسته و بن می برند و گروه دیگر بی توجه به شرایط فرهنگی و فاجعه ای که به مردم ما رفته، بی توجه به اینکه نه موسوی گاندیست و نه مردم ما مردمان هندوستان آن زمانی با حاکمیت استعماری انگلیس( شرایط آنزمانی و ضرورت تغییر سیاست جهانی و تحولات آن زمانی را هم حتی اگر در نظر نگیریم!) خواهند توانست حکومت لمپنهای خدا فروش را به تمکین از خواستهای خود وادارند

ادامه<<<<



پنجشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۹

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مـــــــا را - گیل آوایی

پا در کفش حافظ و صائب و شهریار در تغزل با ترک شیرازی
 گیل آوایی

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مـــــــا را
چنان عشقی کنم با او که بازد دین و دنیــــا را

نه دارم کار با حافظ نه صائب، شهریـــار شعر
به سبک خویش می دانم چه باید کرد زیبــا را

سمرقند و بخـــــــــــارا، این و آن حرف است
سر و جان هم به راه عشق باید هر شکیبــــارا

برای ترک شیرازی چنان بزمی بیــــــــارایم
که شوری آفریند او ستاید بـــــــــــــزم آرا را

غزل خوان ترک شیرازی تغزل گر کند با ما
چنان غوغا شود با ما زبرخواندغزلـــــها را

گیل آوایی که می نازد به زیبـا ترک شیرازی
چو جنگل سرو می خواهد شرار دلبری ها را

( در پی اعتراض یکی از دوستان عزیزم در بروکسل نسبت به مصرع نخست این غزل آن را به دو صورت زیر هم با این غزل خواهم داشت
اگر آن ترک گیلانی بدست آرد دل ما را و شکل دیگر آن: اگر آن یار گیلانی بدست آرد دل ما را...)
.

دوشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۹

سکوت گیل آوایی

سکوت

گیل آوایی

یکشنبه شب 16 مه 2010

خانه نسیم با نسیم که بی حال خواب رفته بود

.

به فاصله ی یک نگاه

خواب رفته است

سکوت

به نفسهای رام ِ آرام ِ او

ساز یک هیاهو کوک می کند

پنجره ای

تا عمق خاکستری غروب

خیال می گیراند

دل واپسی بیهوده ای بود!

چه خوب!

نشسته ام به دو تصویر

یک سو

نسیم نفس می رماند رام،

یک سو

خیال ِ پا به گریز

دل به دلش نیست.