سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۴۰۱

نام آویر - گیل آوایی


1

 هوار می زند در من

آوار می کند انگار

ویرانۀ با یاد رفته را

راستی کجا هستم که چنین

نزدیکترین کودکیم را نقش می زند

رودی وُ باریکه راهی وَ سبزاسبزی کرشمه وار

باد در گذرِ سکوتِ شالیزار است

تنها آوای تنهایی

در پیچاپیچ گیسوی شالی

تا کرانۀ دور

تا کلبه ای گم میان درختان

دست در دست  کودکی گریزپای 

هستم و نیستم

من کجا هستم

که چنین پرتاب شده ام به ناکجایی

که نیست دیگر

پیرانه گم شده ­ای مانند

چون من!

یکی صدایم می زند گویی:

آهای....نام آویر!

تی درسا بخان!

2 

چیزی در من با من است

منِ من شاید

پا به پا

یاد به یاد

دستا دست

گام به گام

می آید می برد

می رقصد

می خرامد

آرام است

رام حتی گاهی

می خروشد

دریای خشم است دریاوار

موج موج روَنده ناایستا

روَندی روان تا ناکجای کرانۀ دورِ دورِ دور

تا مرز نگاهِ گم وُ مات وُ حیرانیِ همۀ منِ با من

می اندیشاند مرا

چونان پریشانگیسوی یاد و یادواره های بی پایان بی انتها بی حساب

چیزی در من با من است

این حریصِ عصیانگرِ رامِ ناآرام حتی

پیاله ای بیاور

پیاله ای

مستانه شاید حالی دست داد

دست دادی حتی

تو باش و بهانه ای

نگاهِ تو باشد و منِ من

مست

دیلمان می خوانم

اگر

اگر

اگر نگاهت پا دهد!