یکشنبه، تیر ۲۰، ۱۴۰۰

سه یادآوری از فیسبوکم در این روز-گیل آوایی

 یازدهم جولای 2020

ما گیلکها مثلی داریم که می گوییم " تا سگِ ما دنبال ولگردی نرود، شغال مرغ ما را نمی برد!" حالا ماجرای ما در ایران است و یک حکومت سراپا تبهکار!

بحث چین و ماچین حرف است! باید یقۀ جمهوری اسلامی را گرفت!

تا این حکومت تبهکار در ایران حاکم است ما روز خوش نخواهیم داشت! خاک برسر روحانیت شیعه با این مافیای حکومتش! نه ذرّه ای شرافت دارد و نه اصولاً ذره ای پایبندی به میهنمان ایران!

2

گفتنِ من وُ مایی چه حاصل!؟

هنگام

که به عزای خویش

حرمت می فروشیم!

.

چنین شده است دوست من

زشتی رنگ می بازد

زیبایی واژه ای بی کرامت است

انسان به انتحار خویش نشسته است

رسواتر از آن

که درّاندن

دریدگیِ روزمره است

چونان سلاخی در گذر

هر روز

سری به سلامت

سلام می کند رهگذری

که حتی به تکه استخوانی حسرت می شمارد!

و من

و تو

و مایی که انسانیت خویش را رویا باخته ایم

فرصتها نه به من است نه به ما

سرنوشت ما رقم می خورد

دستان پلیدی که پلیدی را روزی به یک نام تفسیر می کنند

چه بیهوده زمزمه می شود هر روز در گوشم

" عالمی دیگر بباید ساخت وزنو آدمی[1]!"

3

داشت حرف می زد اما تحملم از شنیدن حرفهایش ته کشیده بود یعنی دیگر داشتم بزور گوش می دادم ناگهان طوری که اصلا متوجه نشده باشم صحبتش را قطع کردم گفتم ببین دوست گرامی از نگاه من:

اگر از دستِ آخوند زر بریزد،

به گوزی هم ندارد اعتباری!!!

ناگهان همه چیز یک جورِ دیگر شد! از رنگ چهره بگیر تا صحبتهایی که داشت گل می کرد!!!


[1] حافظ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر