جمعه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۸

چه بگویم!چگونه !؟ گیل آوایی

تازه از بیرون رسیده ام. گرمای آزار دهنده ای تمام روز بر همه چیز و همه نفس تاخت می زد. بندرت پیش می آید که هوا اینچنین گرم و یکه تاز شود. این هوا با طبعیت هلند همساز نیست و وقتی هم که چنین سر ِ ناسازگاری اش می شود، چنان تف و شرجی ای راه می اندازد که آدمی بین نفس کشیدن و خفه شدن، ها می کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر