یکشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۲

شبانه - گیل آوایی



حیرت وُ حسرت وُ انتظار!
آه
خاورانها را
کوه بر نمی آرد تاب!
همراه!
شکستن
ره آوردِ راهِ بی سوار است
چشم به راهی بیهوده!،
خود سوار راهی!
از چه دستها
به ناباوری سودن!؟
سلاح که برگیرد پس!
اگر بر نتابی،
آتشِ مرگ یک بار! شیون هم!؟

2
چه داد و ستدِ حقیرانه ای!
نرد می بازند مرغانِ خانگی
به نعل و به میخ!،
لاپوشان کدام جنایت است جانی ستودن!؟

آه
که خاورانها
شرافت این خاکند!
ما میراث باختگانیم،
خشم کدام نسل گیراندن
چنین!
اینک
که مُشتها بی سلاح،
مویه بارانند
آفتاب کاران یک تاریخ انتظار!
آیا
آتشی هست کُندۀ این خیلِ پا به جا!؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر