سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۰

اگر فراموشم کنی، مجموعه شعرهایی از پابلونرودا- گیل آوایی

اگر فراموشم کنی، مجموعه پنجاه شعر از پابلو نرودا

در پیشگفتار این مجموعه می خوانیم:  بی آنکه بخواهم بنای ترجمه شعرهای نرودا را  داشته باشم شعر ِ" اگر فراموشم کنی " If you forget meاز پابلو نرودا را خواندم. میانه ی خواندن ِشعر بودم که وسوسه ی برگردان آن به فارسی به جانم افتاد و همین مرا کشاند تا آنجا که گشتی در شعرهای پابلو نرودا زدم و نیز بیشتر سر در آورم از آن تا که کارم درآمد و چون تب شعری که سراغ آدمی بیاید، رها نمی کند، به ترجمه شعرها پرداختم تا آنکه آتش آن در جان من فرو نشست.
در ابتدای کار حس کاملن وارونه ای از نرودا داشتم به این معنی که برای ما با غنای ادبیاتمان و شاعرانی که اصولن جایگاهشان به باور این قلم بسیار فراتر از نروداهای مشهور ند، چنین شعرهایی نمی تواند جاذبه ای ادبی، فرهنگی، فلسفی و عرفانی داشته باشند اما هرچه که پیش رفتم از نگاه آغازین دور شدم و ظرافتهای انسانی و فکری نرودا مرا برد با حال و هوایی که در شعرهایش قسمت کرده بود.
نتیجه کار همینی است که می خوانید. اما این را دوست تر دارم بگویم که پابلو نرودا پیش از اینکه بخاطر شعرهایش در جایگاهی که قرار گرفته، باشد، بخاطر بینش چپ و فرهنگ همزمانی نرودا با چنان بینشی و صد البته همسویی و همراهی اش با مبارزات مردم شیلی و پیروزی سالوادور النده و سپس کودتای آمریکایی، اورا بیشتر  به محبوبیتی که می شناسیم، رسانده است.
گفته اند که شاملو نرودای ماست اما باید گفت که نرودا شاملوی اسپانیایی زبانان بویژه آمریکای لاتین است. می خواهم بگویم که شاملو بسیار فراتر از او بلحاظ ادبیات و فرهنگ قرار دارد. اگر چه همواره و نیز در برخی از اشعار نرودا حسی داشته ام از اینکه شاملو شعرهایش باید ناشی از اقتباس با الهام گرفته از همین ادبیاتی باشد که نرودا یکی از نمایندگان آن است. 
به هر روی، در ترجمه تلاش کرده ام تا بیشترینه کوشش و تمرکز من روی اصالت و امانتداری متن اصلی شعرها باشد یعنی برای اینکه شیواتر یا زیباتر یا خواندنی ترش کنم، بخواهم به آرایه ها و افزودن واژه ها بپردازم که آن را نه پسندیده ام و نه اصولن موافق چنین دخل و تصرفهایی هستم، به یک سخن، دور شوم از آن اصلی که بوده است. از دیگر سو بیشتر دلم می خواسته است که شعر نرودا همانی باشد که خواننده ی آن می خواند نه اینکه تزیینهایی برون از اصل شعر به آن افزوده شده باشد. زبان نرودا در شعر یکی از دیگر پایه های دقت من بود که برای سلیس تر کردن متن، نخواسته ام تغییر دهم و کوشیده ام همان زبان را در متن فارسی اش نیز حفظ نمایم.
ترجمه شعر هم که هرچه بخواهی باز به یک متن فراگیر و یگانه نمی رسی و در تفسیرها و برداشتها و حال و هوای متفاوت، ترجمه نیز می تواند متفاوت باشد از اینرو بخود نهیب زدم که همان روال آغازین ترجمه را در سراسرِ کار در نظر بگیرم و با حس هرچه بادا باد رفتم.
در بخشی از شعرها عنوان غزل با شماره لاتین ( Sonnet LXXXI )  مشخص گردیده بود که برای پرهیز از اشتباه خواننده با توجه به غزل و شناخت و انتظاری که ما از غزل داریم، بسیار دور از آن فرم و شیوه ی سرایشی است که در اینگونه شعرهای نرودا بود به همین دلیل بجای غزل عنوان پاره شعر را بر آن نهاده ام اگر چه با همان عنوان نیز اصل شعر خوانایی با آن را نداشت بدین معنی با تعریفی که از( (Sonnet بدست می دهد، نبوده به همین دلیل عنوان پاره شعر را مناسبتر یافتم.
نکته پیش از آخر اینکه تمام شعرها را با متن انگلیسی آن گذاشته ام تا هم مقایسه ای مستقیم به گاه خواندن شعر مقدور شود و هم اینکه برای شاعران جوان و سرایندگان شعر با سبک و سیاق غربی یا به دیگر سخن، جهانی، مورد استفاده قرار گیرد.
نکته ی پایان و خاصی که دلم می خواهد در اینجا بنویسم این است که ویرایش این مجموعه شعر را مدیون تلاش و یاری بی دریغ مژگان قوامی هستم که صبورانه به ویرایش این شعرها پرداخت. در همینجا از مهربانی و شکیبایی ایشان صمیمانه سپاسگزاری کرده و این مجموعه را به خود او پیشکش می کنم.
با مهر و احترام
گیل آوایی
اردیبهشت 1390
هلند
Sonnet غزل ، غزل يا قطعه شعر 41 سطري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر