جمعه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۷

شنیدن وُ گفتن - گیل آوایی


شنیدن وُ گفتن
ماجرای گوش و دروازه شده دوست من
سکوت
آوازِ دلنشینی ست
شاید!
دل بدهی با خود
در خود
پریشانیهای آشفته-خیال بجویی
یکی اینجا
یکی آنجا
به پیاله ای خط بکشی
چونان طرحی که چنگی به دل نمی زند
خرامان پاره ابری
نگاه ترا ببرد
درست مانند همین دم
در این گسترۀ آبی تا بینهایتِ خیال
شاخه افشان درختی گویی در رقصِ طوفان
آه
نمی دانم می دانی که ندانسته
بر بال ابری نشسته بوده ام
و چنین است با تو شاید
بی آنکه دانسته باشی
خواسته هم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر