پنجشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۱

شاهدی، مات به روزان سیه می گذرد - گیل آوایی


سپتامبر2012

شاهدی، مات به روزان سیه می گذرد
غم این قومِ سیه کار وُ تبه می گذرد

ما گذشتیم زامید به کِرمی شب تاب
ماندنِ در پس مرداب به نه می گذرد

سرشد افروختنِ آنکه چراغی در دست،
آتش جنگل راهیم که ره می گذرد

آی، ای مانده خموش از همه غمهای تباه
همتی باید از این راه که شه می گذرد

آیه ها نفرت خونبار خدایانِ غمند
رسم عاشق کشِ این بی سر وُ ته می گذرد

نوش بادانِ تو شادی به بر آرد بر خیز
که شب تیره و ابران سیه می گذرد

دل قوی دار اگر بی خردان میدانند
شعله افشان که شود  راه ز چَه می گذرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر