جمعه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۹۵

در به در از تو نشان می گیرم از هر عابری - گیل آوایی



در به در از تو نشان می گیرم از هر عابری
ناهیدشید  ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۶ مه ۲۰۱۶

در به در از تو نشان می گیرم از هر عابری
می روم دلتنگ دنبالت به هر خانه، دری!

می شوم همچون پریشان قاصدک در مُشتِ باد
می دوَم از خود گریزان مست با خیره سری

می دهم دستِ خیالِ خویش دل اما دریغ
می شوم دیوانۀ دیوانه، دیوانه تری!

نیست هیچ نام وُ نشانی چون تو در این  ناکجا
آه از این سرگشتگی، بیگانگی، بی مادری!

در  چنین آشفتگی، ویرانگی، دوری زخاک!
دل هوای دامنت دارد به پیرانه سری!

کاش بودی، کاش می بود، آه! حتی یک صدا
بازگویی ام چنان با ناز " می گول پسری"!

گیل آوایی باز رفتی سالهای کودکی!؟
دست بردار جانِ من رفته است آن شور و شری!

" می گول پسری"=  گل پسرم هستی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر