چهارشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۸

ببین! قوی سیاهِ سالی یک بارم - گیل آوایی



ببین! قوی سیاهِ سالی یک بارم*
که می آید به هنگامی
که یادی نیست، یاری نیست، تنهایم!،
در این ره آبِ بن بستی،
که چون من
ره به دریایش
به پروازش 
بخوان پرواز حسِ رهگذارِ خستۀ هر روز، 
گاهی مست، 
گه هُشیار،
گاهی خستۀ بی کس!،
تماشاییست
حالی کن
و شاید هم
تماشا کن!
به هنگامی که پروازش، نه پروازم! تماشاییست
تماشایی
تماشایی!

.

* قوی سیاه که از آن عکس گرفتم سالی یک بار، هر بار در زمستان، به این بخش از رودخانۀ راین می آید.
قوی سیاهِ سالی یک بارِ من!
رزوگاریست!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر