دوشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۱

یار بیگانه شد وُ چون وُ چرا را تو بخوان! - گیل آوایی

نوامبر2012
 یار بیگانه شد وُ چون وُ چرا را تو بخوان!
قصه دلشدنِ ما، غمِ ما را تو بخوان

ما شکستیم چو جام وُ دلِ دلداری نیست
گر به شب، چله گزیدیم، نوارا تو بخوان

ما در این دشتِ بلا، دلشده وُ حیرانیم
سرِ سودایی ما، حالِ سماء را تو بخوان

روزگاری دلِ ما نازِ دلِ یاری داشت
بی بها گشته جفاییم، جفا را تو بخوان

شب و روزِ دگری قسمت ما شد اما
گر ترا قسمت ما گشت وفا را تو بخوان

ما به ویرانی خویشیم چو آهی بر جام
دل ما در دل آن یارِ بلا را تو بخوان

بخت ما یار نبود، یار گریزان شد وُ لیک
در نگاهش شررِ مهر و صفا را تو بخوان

داد از این چرخ، نچرخید به کام دل ما
گر به کام دگری هست خدارا تو بخوان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر