سه‌شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۸

باور کنی یا نه - گیل آوایی

 چه بگویم دوستِ من!؟
ما هم رنگ شده ایم از این همه رنگ
بی رنگین کمانی در آسمان غمگین دیارمان!
.
باور کنی یا نه
شده ام این سالها
همچون آواره ای ایستاده مات
رو به دیوار
کلیدی پاندولواره آویز
مانده از خانه ای که نیست!
.
باور کنی یا نه
فکرش نبوده هر گز با من
روزی فلسطینی آواره ای شده باشم
رانده با کلیدی از خانه اش فقط!
راستی!
به کجای این آوارگی چنگ می زند خیالت!؟
.
بیا
پیاله ای هست هنوز
امروز
همین دم
از همین بگوییم که قسمت می کنیم با هم!
یکرنگ! 


2

بگذار بگوید بخواند داد بزند فریاد کند!
چشمانت را ببند!،
لحظه ای حتی!،
ببین سکوت چه بی رحمانه می برد ترا
تا آنجا که بغض امان بِبُرّد!
بگذار بگوید
بخواند
داد بزند
شاید سکوتِ ترا فریاد می کند!
نمی کند!؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر