جمعه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۰

میهن از داغ هزاران خاوران فریاد می گرید - گیل آوایی


میهن از داغ هزاران خاوران فریاد می گرید
دریغا میهن از جور ِ  دو صد شیاد می گرید
به زندانند یاران وطن از دست  استبداد
زدیده خونفشان مادر از این  بیداد می گرید
خدا هم  با زبان دشنه و شلاق می گوید
زرسم ناجوانمردانه عدل و داد می گرید
ریاکاری  به رسوایی زمسجدها برون آمد
چنان پرده دری ها شد کزآن صیاد می گرید
پریشانی چو آتش جنگلی را خشک و تر سوزد
دریغ از میهن من کاین چنین خونداد می گرید
کجا شد آن یل و آن کاوه، آن رزم اهورایی
فرو ریزد بساط کین که میهن داد می گرید
ترا ای وارث ایران زمین از من هزاران داد
به میدان بایدت امروز که فردازاد می گرید
.......

خاک خونین، ای وطن بهرتوجانها داده ایم
بهر آزادیت ای میهن چه سرها داده ایم
ای وطن آغوش تو تنها پناه جان ما
جان پناهی از ترا با مهر دلها داده ایم
ما به نام تو به خون جاری چو رود
عهد و پیمان ِ ترا با خاورانها داده ایم
سربلندا میهنا خاک اهورایی من
چون سیاووشان گل و چون آرشانها داده ایم
ای دریغا چله ی ما در وطن بی بامداد
در ستیز با سیاهی جان ِ جانها داده ایم
از اوین تا خاورانهای دیارم خون ببین
کاین چنین بهر وطن سرهای سرها داده ایم
وقت رزم است هم وطن برخیز باز
خصم در میدان از آن جانانه جانها داده ایم

.
بی هیچ ویرایش با همه ی اشکالی که دارد در اینجا گذاشته ام!!!اا 
با مهر
گیل آوایی
هفت اسفند 1389

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر