چهارشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۷

گرد هم آیئ


" مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبرئ نیست که نیست"
" حافظ"
در سالن بزرگئ گرد آمده بودند. هنوز جمع آنها شکل نگرفته بود و حال و هوائ تازه ائ داشت. جماعت درحالتئ بین تصور از قبل و واقعیت شرایطئ که قرار داشتند، دست و پا مئ زدند.
در گوشه ئ سالن چند نفرئ به صحبت ایستاده بودند. یکئ کتابئ در دست و دیگرئ پوشه ائ از اعلامیه و نوشته و روزنامه در زیر بغل داشت.
آهسته و آرام به این دسته هائ چند نفرئ نزدیک مئ شدم. دیدن این جماعت برایم جالب تر از شنیدن گفته هاشان بود. اینکه کنجکاوانه و پرحرارت در رد وبدل کردن خبرها و گفتن نظرات ،بقول معروف فرمولهائ برسئ شده از قبلشان، بودند.
در گوشه ائ سخن از آزادئ و برابرئ بود. یکئ با آرامش خاصئ پافشارئ مئ کرد که:


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر