شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۷

با هم...



از یک خیال
تا یک حادثه
از یک قرار
تا یک فرار
از یک های تو
تا دنیای یک هم رهی
اگر که باشیم با هم
اگر که بخواهیم باهم
زخمی نخواهد بود کاری
و داغی هم

در تف این همه آتش و داغ
سایه سار هم باشیم
اگر چه بر دار
اگر چه
سیاهچالی ز آیه و شلاق
با من و
من با تو
ماییم و سرود خشم آگین خاورانهامان

نفیرهای جهل
از سکوت ماست
نه فریادمان!

تقدیر تلخ
رقم نخواهد خورد
مگر که بخواهیم
مگر که بسازیم
مگر که باشیم باهم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر